خواهر دازای کصخله
سولاممم🗿
.
خب وقت تلف نمیکنم بریم سراغ معرفییییی♡~♡
.
خب اهم اهم....
داستان درمورد خواهر دازای کصخله هستش و تو این داستان ما با چیزایی مواجه میشیم که پشماتون میریزه🗿
.
یه راهنمایی...
هنتای هستش🗿...
.
خب بریم سراغ فن فیککککک
.......................................♡.....................................................
...پارت اول...
.
.
.
من یک دختر ۱۵ ساله هستم و اسمم آما هستش....
یک روز افتابی دازای بهم زنگ میزنه...
آما:الووو چصخللللل چته ؟باز میخای خودکشی کنی؟
دازای:الو اره میخام خودکشی کنم...
چته بابا موضوع خیلی مهمهههههه
آما:خب باشه بگو...
دازای:فک کنم یه عضو جدید داریم...
آما:اوم خب اسمش چیه بزار حدس بزنم آتسوشی؟
دازای:از کجا فهمیدی؟...
راستی اکوتاگاوا اونو به فافیا دعوت کرده...
آما:اهم اهم پشت سرتو نگاه کن دازای ساننننن
دازای:(نزدیک بود سکته کنه بدبخت🗿)
آما:خب کاری داشتی؟
دازای:آ...آمااااا...مگه تو آمریکا نبودی؟
آما:ام خب برگشتم...خیلی خسته کننده بود..
میگم با اکوتاگاوا یه مصاحبه قرار گزاشتیم...
دازای:هنننن؟؟؟.....چیکار کردییییی؟...مگه نمیدونی خیلی خطر ناکه؟؟؟؟؟
آما:خب برای من چیزای خطرناک خیلی خوبه....مثل تو که خودکشی برای تو لذت بخشه....
دازای: خب اینجارو درست گفتی....خب مصاحبه تون درباره چی بود؟....
آما:مگه قرار نبود اکوتاگاوا آتسوشی رو به مافیا دعوت کنه؟..
دازای:خیلی زرنگی....
آما:خب منم دعوتشو قبول کردم و عضو مافیا شدم....
دازای:چرا این کارو کردی؟...
آما:خب دیگه خسته شدممم منو ببر یه بستنی بخوریمممممم
.
.
.
.
......................................☆..............................................
.
.
.
خب خب پارت اول همینجا تموم میشه......
کامنت بده و نظرت رو بگو پدصگگگگگگ
اها یادم رفت بیوگرافی بدم....
پارت بعدی حتما میدممم🗿
.
خب وقت تلف نمیکنم بریم سراغ معرفییییی♡~♡
.
خب اهم اهم....
داستان درمورد خواهر دازای کصخله هستش و تو این داستان ما با چیزایی مواجه میشیم که پشماتون میریزه🗿
.
یه راهنمایی...
هنتای هستش🗿...
.
خب بریم سراغ فن فیککککک
.......................................♡.....................................................
...پارت اول...
.
.
.
من یک دختر ۱۵ ساله هستم و اسمم آما هستش....
یک روز افتابی دازای بهم زنگ میزنه...
آما:الووو چصخللللل چته ؟باز میخای خودکشی کنی؟
دازای:الو اره میخام خودکشی کنم...
چته بابا موضوع خیلی مهمهههههه
آما:خب باشه بگو...
دازای:فک کنم یه عضو جدید داریم...
آما:اوم خب اسمش چیه بزار حدس بزنم آتسوشی؟
دازای:از کجا فهمیدی؟...
راستی اکوتاگاوا اونو به فافیا دعوت کرده...
آما:اهم اهم پشت سرتو نگاه کن دازای ساننننن
دازای:(نزدیک بود سکته کنه بدبخت🗿)
آما:خب کاری داشتی؟
دازای:آ...آمااااا...مگه تو آمریکا نبودی؟
آما:ام خب برگشتم...خیلی خسته کننده بود..
میگم با اکوتاگاوا یه مصاحبه قرار گزاشتیم...
دازای:هنننن؟؟؟.....چیکار کردییییی؟...مگه نمیدونی خیلی خطر ناکه؟؟؟؟؟
آما:خب برای من چیزای خطرناک خیلی خوبه....مثل تو که خودکشی برای تو لذت بخشه....
دازای: خب اینجارو درست گفتی....خب مصاحبه تون درباره چی بود؟....
آما:مگه قرار نبود اکوتاگاوا آتسوشی رو به مافیا دعوت کنه؟..
دازای:خیلی زرنگی....
آما:خب منم دعوتشو قبول کردم و عضو مافیا شدم....
دازای:چرا این کارو کردی؟...
آما:خب دیگه خسته شدممم منو ببر یه بستنی بخوریمممممم
.
.
.
.
......................................☆..............................................
.
.
.
خب خب پارت اول همینجا تموم میشه......
کامنت بده و نظرت رو بگو پدصگگگگگگ
اها یادم رفت بیوگرافی بدم....
پارت بعدی حتما میدممم🗿
۳.۹k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.