پیشرفت فن موسیقی در میان ملت ها
پیشرفت فن موسیقی در میان ملت ها
فارابی در مقدمه کتاب الموسیقی الکبیر می نویسد:
در تاریخ معروف است که قدمای مصر جلوتر از ملت های دیگر با موسیقی سرو کار داشتند اولین طایفه ای که طبل و معارف ساختند و آواز خوانی کردند. قبیله بنی لامک از نسل قائین بود و می گویند: یوبال بن لامک اول کسی است که عود را اختراع کرد.
قدمای یونان: نیز اولین جماعتی هستند که قواعد موسیقی را وضع کردند.
اما عرب ها قواعد موسیقی را در قرن دوم هجری از فارس و یونان یاد گرفتند.(5)
موسیقی در زمان جاهلیت
جرجی زیدان می گوید:
عرب های جاهلیت که مردم گله چران و چادر نشین بودند، نخستین طرز موسیقی آنها این بود که شعر را بدون ساز و آواز و آهنگ بخوانند و لذت برند.
سپس آهنگ حدی (آوازی که برای راندن شتر به کار می برند) میان عرب ها رواج یافت. بعد ترنیم میان آنان معمول شد و ترنیم را دو قسمت نمودند: ترنیم غنا (خواندن شعر با آهنگ) و ترنیم تغییر (خواندن مطالب نثر با آهنگ مخصوص).
سپس ترنیم غنا را به سه نوع تقسیم کردند:
اول: «نصب» که آوازهایی مربوط به جوانان و سوارکاران بود.
دوم: «سناد» که آهنگ سنگین بوده و نوسان ها و ترجیعات مکرری داشته و به شش نوع تقسیم می شد.
سوم: «هزج» که آهنگ سبکی بوده و شنیدن آن شخص را به رقص و طرب می آورد، و آن را با دایره و مزمار می خواندند.
پیش از اسلام در شهرهای مدینه و طائف، غنا معمول بوده و رواج داشته است، اما آلات موسیقی عرب عبارت بود از دف (دایره گرد و دراز، کوچک و بزرگ) و مزمار بسیار ساده و ظاهراً جز دف و مزمار و متقرعات آن، با آلات دیگری از آلات موسیقی بادی و غیر آن آشنایی نداشتند و آلات دیگر مانند: عود، طنبور، کمانچه و امثال آن از ساخته های ایران و رومیان است و عربها بعد از اسلام با آن آشنا گشتند
فارابی در مقدمه کتاب الموسیقی الکبیر می نویسد:
در تاریخ معروف است که قدمای مصر جلوتر از ملت های دیگر با موسیقی سرو کار داشتند اولین طایفه ای که طبل و معارف ساختند و آواز خوانی کردند. قبیله بنی لامک از نسل قائین بود و می گویند: یوبال بن لامک اول کسی است که عود را اختراع کرد.
قدمای یونان: نیز اولین جماعتی هستند که قواعد موسیقی را وضع کردند.
اما عرب ها قواعد موسیقی را در قرن دوم هجری از فارس و یونان یاد گرفتند.(5)
موسیقی در زمان جاهلیت
جرجی زیدان می گوید:
عرب های جاهلیت که مردم گله چران و چادر نشین بودند، نخستین طرز موسیقی آنها این بود که شعر را بدون ساز و آواز و آهنگ بخوانند و لذت برند.
سپس آهنگ حدی (آوازی که برای راندن شتر به کار می برند) میان عرب ها رواج یافت. بعد ترنیم میان آنان معمول شد و ترنیم را دو قسمت نمودند: ترنیم غنا (خواندن شعر با آهنگ) و ترنیم تغییر (خواندن مطالب نثر با آهنگ مخصوص).
سپس ترنیم غنا را به سه نوع تقسیم کردند:
اول: «نصب» که آوازهایی مربوط به جوانان و سوارکاران بود.
دوم: «سناد» که آهنگ سنگین بوده و نوسان ها و ترجیعات مکرری داشته و به شش نوع تقسیم می شد.
سوم: «هزج» که آهنگ سبکی بوده و شنیدن آن شخص را به رقص و طرب می آورد، و آن را با دایره و مزمار می خواندند.
پیش از اسلام در شهرهای مدینه و طائف، غنا معمول بوده و رواج داشته است، اما آلات موسیقی عرب عبارت بود از دف (دایره گرد و دراز، کوچک و بزرگ) و مزمار بسیار ساده و ظاهراً جز دف و مزمار و متقرعات آن، با آلات دیگری از آلات موسیقی بادی و غیر آن آشنایی نداشتند و آلات دیگر مانند: عود، طنبور، کمانچه و امثال آن از ساخته های ایران و رومیان است و عربها بعد از اسلام با آن آشنا گشتند
۲.۶k
۳۰ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.