p6
ویو لیسا
وسایلم رو جمع کردم و رفتم خونه شوگا عجب خونه بزرگی چند نفر دیگه هم اونجا بودم
لیسا: شوگا اینا کین؟(آروم)
شوگا: ما یه کمپانی داریم اینا هم اعضای کمپانیمون هستن
لیسا: س... سلام
اعضا: سلام کوچولو
لیسا: من کوچولو نیستم (ناراحت و کیوت)
جی هوپ: باشه کوچولو
لیسا اخم کیوت
جیمین: خوب تو عضو جدید به حساب میای و میتونی منشی کمپانی باشی خیلی وقته که به یه منشی نیاز داریم مسئول کار ها کوک هست اون بهت قانون ها رو میگه
کوک:
۱ هر جا خواستی بری میگی
۲ بیرون لباس باز نمیپوشی
۳ نمیتونی کسی رو اینجا بیاری هیچ کس
۴ حرف بد نمیزنی و بی ادبی نمی کنی
۵ ساعت خواب تا ۱ هست بیشتر از اون بیدار نمیمونی
۶ اگه خواستی بری پیش اعضا در میزنی
شیر فهم شدی خانوم لیسا
لیسا: هوفف باشه بابا
جی هوپ: تا وقتی اتاقت اماده میشه میتونی بری تو اتاق من
لیسا: پس خودت چی
جی هوپ من تو پذیرایی می خوابم
ساعت ۱۲:۳٠ شب
کوک: چیشود که اومدی اینجا
لیسا همه چیز رو تعریف کرد ( بغض)
شوگا: نترس عزیزم اینجا هیچ کس نمیتونه اذیتت کنه ( اشاره به اعضا)
همه تایید کردن
لیسا آروم تر شد
کوک: راستی اگه از قوانین سر پیچی کنی تنبیه میشی کوچولو ( جدی و ترسناک)
ساعت ۱ شب
جیمین: بریم بخوابیم
اعضا باشه
همه خوابین هیچ صدایی نمیومد
ساعت ۵ صبح
ویو لیسا
خواب بدی دیدم سوهو همش میومد سمتم یه دفعه از خواب بیدار شدم همه خواب بودن میترسیدم سرم رو بین دوتا دستام قرار دادم و گریه میکردم نمی تونستم فراموش کنا
ساعت ۵:۳٠
یه صدای بلند تو خونه پخش شد....
وسایلم رو جمع کردم و رفتم خونه شوگا عجب خونه بزرگی چند نفر دیگه هم اونجا بودم
لیسا: شوگا اینا کین؟(آروم)
شوگا: ما یه کمپانی داریم اینا هم اعضای کمپانیمون هستن
لیسا: س... سلام
اعضا: سلام کوچولو
لیسا: من کوچولو نیستم (ناراحت و کیوت)
جی هوپ: باشه کوچولو
لیسا اخم کیوت
جیمین: خوب تو عضو جدید به حساب میای و میتونی منشی کمپانی باشی خیلی وقته که به یه منشی نیاز داریم مسئول کار ها کوک هست اون بهت قانون ها رو میگه
کوک:
۱ هر جا خواستی بری میگی
۲ بیرون لباس باز نمیپوشی
۳ نمیتونی کسی رو اینجا بیاری هیچ کس
۴ حرف بد نمیزنی و بی ادبی نمی کنی
۵ ساعت خواب تا ۱ هست بیشتر از اون بیدار نمیمونی
۶ اگه خواستی بری پیش اعضا در میزنی
شیر فهم شدی خانوم لیسا
لیسا: هوفف باشه بابا
جی هوپ: تا وقتی اتاقت اماده میشه میتونی بری تو اتاق من
لیسا: پس خودت چی
جی هوپ من تو پذیرایی می خوابم
ساعت ۱۲:۳٠ شب
کوک: چیشود که اومدی اینجا
لیسا همه چیز رو تعریف کرد ( بغض)
شوگا: نترس عزیزم اینجا هیچ کس نمیتونه اذیتت کنه ( اشاره به اعضا)
همه تایید کردن
لیسا آروم تر شد
کوک: راستی اگه از قوانین سر پیچی کنی تنبیه میشی کوچولو ( جدی و ترسناک)
ساعت ۱ شب
جیمین: بریم بخوابیم
اعضا باشه
همه خوابین هیچ صدایی نمیومد
ساعت ۵ صبح
ویو لیسا
خواب بدی دیدم سوهو همش میومد سمتم یه دفعه از خواب بیدار شدم همه خواب بودن میترسیدم سرم رو بین دوتا دستام قرار دادم و گریه میکردم نمی تونستم فراموش کنا
ساعت ۵:۳٠
یه صدای بلند تو خونه پخش شد....
۷.۲k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.