فیک کوک ( ناخواسته)پارت۴
۲ روز بعد
از زبان ا/ت
قشنگ چمدون رو بستم و از پله ها رفتم پایین مامانم و بابام منتظر بودن بابام اومد جلوم و گفت : ا/ت قراره با کشتی برین ۳ تا از نگهبانا رو باهات میفرستم خودتم حواست به اطراف باشه
گفتم : چشم پدره حواسم هست به همه چیز
مادرم رو بغل کردم و ازش خداحافظی کردم.. بالاخره رفتیم ساحل سواره کشتی شدیم( کشتی لاکچری که دارای سه اتاق لوکس یه آشپزخونه و حموم دستشویی) روبه نگهبان کردم و گفتم : چقدر طول میکشه برسیم نگهبان گفت : خانم تقریباً ۳ ساعت دیگه میرسیم
گفتم : باشه خب شما سه نفر هم برید استراحت کنید که تو جزیره خیلی کارا دارید
خودم رفتم تو اتاق مخصوص خودم.. پریدم روی تخت و قشنگ خوابیدم
۳ساعت بعد
از زبان ا/ت
وقتی چشمام رو باز کردم و به ساعت نگاه کردم ۱۲:۳۰ بود
بلند شدم و رفتم بیرون به کسی که داشت کشتی رو هدایت میکرد گفتم : کی میرسیم ؟
اونم گفت : تقریباً ۲۰ دقیقه بعد اونجاییم
توی این ۲۰ دقیقه سر و روم رو مرتب کردم میخوام شیک پوش و مغرور به نظر بیام.
بالاخره رسیدیم چمدونم رو برداشتم و از کشتی اومدم پایین نگهبان ها هم پشتم میومدن.. یه ماشین سیاه جلومون وایستاد نگهبان نزدیکم شد و دم گوشم گفت : خانم این ماشین رو رییس کیم براتون آماده کردن
گفتم : خودم میدونم
چمدون رو دادم بهش گذاشت تو ماشین خودمم رفتم نشستم بعده ۱۰ دقیقه جلوی یه ساختمون خیلی زیبا نگه داشت پیاده شدم واووو چقدر قشنگه دریا هم روبه روش بود کلی امکانات داشت..یه خانم جوان اومد سمتمون و گفت : خوش آمدید
تشکر کردم که گفت : من مینا هستم راهنمای میهمانان قراره تمام نمایندگان توی این ساختمان ساکن بشن اقامتگاه شما هم طبقه پنجم سمته آسانسور هست
یعنی قراره هرکس از هر شرکتی میاد اینجا باهم باشیم چقدر جالبه خوشم اومد میتونم چشم رقیبای بابام رو در بیارم خانمه بردمون طبقه پنجم
از زبان ا/ت
قشنگ چمدون رو بستم و از پله ها رفتم پایین مامانم و بابام منتظر بودن بابام اومد جلوم و گفت : ا/ت قراره با کشتی برین ۳ تا از نگهبانا رو باهات میفرستم خودتم حواست به اطراف باشه
گفتم : چشم پدره حواسم هست به همه چیز
مادرم رو بغل کردم و ازش خداحافظی کردم.. بالاخره رفتیم ساحل سواره کشتی شدیم( کشتی لاکچری که دارای سه اتاق لوکس یه آشپزخونه و حموم دستشویی) روبه نگهبان کردم و گفتم : چقدر طول میکشه برسیم نگهبان گفت : خانم تقریباً ۳ ساعت دیگه میرسیم
گفتم : باشه خب شما سه نفر هم برید استراحت کنید که تو جزیره خیلی کارا دارید
خودم رفتم تو اتاق مخصوص خودم.. پریدم روی تخت و قشنگ خوابیدم
۳ساعت بعد
از زبان ا/ت
وقتی چشمام رو باز کردم و به ساعت نگاه کردم ۱۲:۳۰ بود
بلند شدم و رفتم بیرون به کسی که داشت کشتی رو هدایت میکرد گفتم : کی میرسیم ؟
اونم گفت : تقریباً ۲۰ دقیقه بعد اونجاییم
توی این ۲۰ دقیقه سر و روم رو مرتب کردم میخوام شیک پوش و مغرور به نظر بیام.
بالاخره رسیدیم چمدونم رو برداشتم و از کشتی اومدم پایین نگهبان ها هم پشتم میومدن.. یه ماشین سیاه جلومون وایستاد نگهبان نزدیکم شد و دم گوشم گفت : خانم این ماشین رو رییس کیم براتون آماده کردن
گفتم : خودم میدونم
چمدون رو دادم بهش گذاشت تو ماشین خودمم رفتم نشستم بعده ۱۰ دقیقه جلوی یه ساختمون خیلی زیبا نگه داشت پیاده شدم واووو چقدر قشنگه دریا هم روبه روش بود کلی امکانات داشت..یه خانم جوان اومد سمتمون و گفت : خوش آمدید
تشکر کردم که گفت : من مینا هستم راهنمای میهمانان قراره تمام نمایندگان توی این ساختمان ساکن بشن اقامتگاه شما هم طبقه پنجم سمته آسانسور هست
یعنی قراره هرکس از هر شرکتی میاد اینجا باهم باشیم چقدر جالبه خوشم اومد میتونم چشم رقیبای بابام رو در بیارم خانمه بردمون طبقه پنجم
۱۱۵.۲k
۱۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.