خون اشام کیوت پارت ۱۹
دستمو بردم نزدیک که
_ داری چیکار میکنی؟
+ یا جد ساداتتتتتت تو بیدار بودییی!!
_ ای درد گوشام کر شد مگه بلندگو قورت دادی؟ اره بیدار بودم.
+ ببینم چیزی نشنیدی؟
_ نع..مگه چیزی شده؟
+ اها..نه چیز خاصی نشده...
سریع رفتم اشپزخونه تا صبحونه درست کنم.
از زبان جیمین:
لینا خانم من تمام حرفاتو شنیدم ولی بهت نگفتم.... ولی صبر کن..یعنی منو دوست داره؟ از من بدش نمیاد؟ اهههه این قلب لعنتی من چشه...چرا هر وقت اونو میبینم قلبم تند تند میزنه....اصا ولش...
از زبان لینا:
در یخچالو باز کردم و دیدم هیچی نیست😐
+ جیمینننننن
_ هااااااااا
+ یه لحظه بیا
_ باشه اومدم
.....
+جیمین توی یخچال چیزی نیست بخوریم نظرت چیه باهم بریم بیرون و یک چیزی گیر بیاریم؟
_ یااااا دیوونه شدی؟؟ اونجا پر از خون اشامه و وحشی هستن نکنه از جونت سیر شدی؟
+ جیمیناااا لطفااا🥺
_ یااا چشماتو اونجوری نکن
+🥺🥌
_ خدایا عجب گیری کردیم... خیلی خب باشه
+ هوراااااا
که....
۲۰ تا لایک
_ داری چیکار میکنی؟
+ یا جد ساداتتتتتت تو بیدار بودییی!!
_ ای درد گوشام کر شد مگه بلندگو قورت دادی؟ اره بیدار بودم.
+ ببینم چیزی نشنیدی؟
_ نع..مگه چیزی شده؟
+ اها..نه چیز خاصی نشده...
سریع رفتم اشپزخونه تا صبحونه درست کنم.
از زبان جیمین:
لینا خانم من تمام حرفاتو شنیدم ولی بهت نگفتم.... ولی صبر کن..یعنی منو دوست داره؟ از من بدش نمیاد؟ اهههه این قلب لعنتی من چشه...چرا هر وقت اونو میبینم قلبم تند تند میزنه....اصا ولش...
از زبان لینا:
در یخچالو باز کردم و دیدم هیچی نیست😐
+ جیمینننننن
_ هااااااااا
+ یه لحظه بیا
_ باشه اومدم
.....
+جیمین توی یخچال چیزی نیست بخوریم نظرت چیه باهم بریم بیرون و یک چیزی گیر بیاریم؟
_ یااااا دیوونه شدی؟؟ اونجا پر از خون اشامه و وحشی هستن نکنه از جونت سیر شدی؟
+ جیمیناااا لطفااا🥺
_ یااا چشماتو اونجوری نکن
+🥺🥌
_ خدایا عجب گیری کردیم... خیلی خب باشه
+ هوراااااا
که....
۲۰ تا لایک
۶.۸k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.