پارت ۶
پارت ۶
♤یک هفته بعد♤
♡ویو ا.ت♡
بعد کلی کار و حل کردن مشکلات باند و شرکت از اتاقم تو شکرت اومدم بیرون و رفتم سمت ماشینم و در طول این مسیر کارمندا ر خم میکردن
♤¹ĥôûř ĺâťêř♤
رسیدم خونه که اجوما درو باز کرد
♤علامت اجوما € ♤
€سلام خانم
+اجومااااااااااا انقدر به من نگو خانم بهم بگو دخترم یا ا.ت 《●این یه تیکه رو یاد این جمله که میگفت نگو وای پشمام یا وای برگام بگو چه جالب●》
€راستی دخترم سوا دوستاش رو خونه آورده
+مرسی که گفتی و اگر میشه برام یه قهوه بیار تو اتاقم
€چشم
رفتم تو اتاقم لباسم رو عوض کردم با لباس راحتی.اجوما برام قهوه ام رو اورد و ایر پادم رو گذاشتم تو گوشم و شروع به گوش کردن اهنگ کردم و قهوه رو خوردم تموم شد. صدای سوا با دوستش زیادی بلند بود و داشت میرفت رو عصابم رفتم در اتاق سوا رو باز کردم دیدم با یکی از دوستاش خوابیده و دارن میخندن اما چرا یکی از دوستاش هست مگه اجوما نگفت دو تا پس چرا الان اینجا یکی هست سریع درو بستم و با دو به سمت اتاقم رفتم و دیدم که آنجاست و حدس زدم که اومده جاسوسی من رو بکنه تا منو دید افتاد به تتپته. ♤علامت دختره ♧ ♤
+به خانوم خانما اینجا چیکار میکنی
(عصبی)
♧س..سلام.....دن.دنباله.....دست....دست....دستشویی بودم ♡با لکنت♡
+عه اینجا که دستشویی نیست کور که نیستی♡عصبی♡
♧ببخشید
داشت میرفتم که از آستین گرفتمش و کشوندم سمت خودم
+گوشیت رو بده
♧نمیخوام
+گفتم بده
به زور ازش گرفتم
رفتم تو گالریش دیدم کلی عکس از مدارک گرفته بعد گفتم
+همینطور شانسی از مدارک عکس گرفتی ♡عصبی♡
................
شرط ۲۰ ❤️
♤یک هفته بعد♤
♡ویو ا.ت♡
بعد کلی کار و حل کردن مشکلات باند و شرکت از اتاقم تو شکرت اومدم بیرون و رفتم سمت ماشینم و در طول این مسیر کارمندا ر خم میکردن
♤¹ĥôûř ĺâťêř♤
رسیدم خونه که اجوما درو باز کرد
♤علامت اجوما € ♤
€سلام خانم
+اجومااااااااااا انقدر به من نگو خانم بهم بگو دخترم یا ا.ت 《●این یه تیکه رو یاد این جمله که میگفت نگو وای پشمام یا وای برگام بگو چه جالب●》
€راستی دخترم سوا دوستاش رو خونه آورده
+مرسی که گفتی و اگر میشه برام یه قهوه بیار تو اتاقم
€چشم
رفتم تو اتاقم لباسم رو عوض کردم با لباس راحتی.اجوما برام قهوه ام رو اورد و ایر پادم رو گذاشتم تو گوشم و شروع به گوش کردن اهنگ کردم و قهوه رو خوردم تموم شد. صدای سوا با دوستش زیادی بلند بود و داشت میرفت رو عصابم رفتم در اتاق سوا رو باز کردم دیدم با یکی از دوستاش خوابیده و دارن میخندن اما چرا یکی از دوستاش هست مگه اجوما نگفت دو تا پس چرا الان اینجا یکی هست سریع درو بستم و با دو به سمت اتاقم رفتم و دیدم که آنجاست و حدس زدم که اومده جاسوسی من رو بکنه تا منو دید افتاد به تتپته. ♤علامت دختره ♧ ♤
+به خانوم خانما اینجا چیکار میکنی
(عصبی)
♧س..سلام.....دن.دنباله.....دست....دست....دستشویی بودم ♡با لکنت♡
+عه اینجا که دستشویی نیست کور که نیستی♡عصبی♡
♧ببخشید
داشت میرفتم که از آستین گرفتمش و کشوندم سمت خودم
+گوشیت رو بده
♧نمیخوام
+گفتم بده
به زور ازش گرفتم
رفتم تو گالریش دیدم کلی عکس از مدارک گرفته بعد گفتم
+همینطور شانسی از مدارک عکس گرفتی ♡عصبی♡
................
شرط ۲۰ ❤️
۶.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.