؏ݜﻘ اﺑډﯧ p1

رفتم انارو صداکردم که بیان صبحونه بوخورن
بعد از صبحونه ارسلان رفت بیرون
منو ممد هم رفتیم به کارامون برسیم که یهو
گوشیش زنگ خورد

ویو مکالمه
محمد . سلام
محمد کجای
ناشناس. دارم میام
محمد. باشه ۵ دقیقه دیگه اینجاباش
ناشناس . باش

+کی بود
محمد. ته چتور مگه
+هیچی
محمد. هیچیه هیچی
+اگه بخوای جلوش سربه سرم بزاری یجوری میزنمت که دیگه پانشی
محمد. باشه ولی جیمینم باهاش
�+ممد
محمد. جانم
+خیلی خری
محمد . میدونم

یهو صدا در امد رفتم درو باز کردم که

+سلام بفرماید تو
ته. مرسی
+بامن بیاید
جیمین . چشم


ویو ات
احساس میکردم جیمین خجالت می کشه
کی باورش می شود کسی که کل اسیاشرقی ازش می ترسن
خجالت بکشه
رفتیم تو اتاق لپتاب باز کردم و هسوک رو ه*ک کردم
پاشدم که جیمین اطلاعات سرورو برداره
کارمون تموم شد خورا کی اوردم که بو خوریم
جیمین پاشد و فلشو از دستگاه در اور زدمش به کامپیوتر
چون هسوک باتمام مافیا ها در ارطباته داشتم چکش می کردم
کار تموم شد رفتیم پایین که ارسلان امد تو

ویو مکالمه
+سلام یادت ندادن
ارسلان. سلام
+علیک کجابودی
ارسلان . بیرون
-مادیگه بریم کارداریم خدافض
+خدافض *بامهربونی کامل

جیمین و ته رفتن

محمد.................................
ـَٰٖٖٙೂೃـٖٖٜٜٜٖۗۗူــَٰٖٖٙೂೃـٖٖٜٜٜٖۗۗူــَٰٖٖٙೂೃـٖٖٜٜٜٖۗۗူــَٰٖٖٙೂೃـٖٖٜٜٜٖۗۗူــَٰٖٖٙೂೃـٖٖٜٜٜٖۗۗူـ
ًِِـُِِ✿َُِِِِِِّ͜͡❥ِِّـٍِِـُٖٖؔؔؔူـٗ‍َؒؒـُٖٖؔؔؔူـٗ‍َؒؒ