جرعه ای از معارف دعای ندبه و وظایف مومنین
جرعه ای از معارف دعای ندبه و وظایف مومنین
این الشموس الطالِعة ، این الاقمار المنیرة ، این الانجم الزاهِرة ، این اعلام الدینِ و قواعِد العِلمِ ، این بقِیة اللهِ التی لا تخلو مِن العِترةِ الهادِیةِ ، این المعد لِـقطعِ دابِرِ الظلمةِ ، این المنتظر لاِقامةِ الامتِ و لعِوجِ ، این المرتجی لاِزالةِ الجورِ و العدوانِ ،
این المدخر لِتجدیدِ الفرآئِضِ و السننِ ، این المتخیر لاِعادةِ المِلةِ و الشریعةِ ، این المؤمل لاِحیاءِ الکِتابِ و حدودِهِ ، این محیی معالِمِ الدینِ و اهلِهِ ، این قاصِم شوکةِ المعتدین ، این هادِم ابنِیةِ الشرکِ و النفاقِ ، این مبید اهلِ الفسوقِ و العِصیانِ و الطغیانِ ، این حاصِد فروعِ الغی و الشقاقِ ، این طامِس آثارِ الزیغِ و الاهواء ، این قاطِع حبائِلِ الکِذبِ و الافتِراءِ ، این مبید العتاةِ و المردةِ ، این مستأصِل اهلِ العِنادِ و التضلیلِ و اللحادِ ، این معِز الاولِیاءِ و مذِل الاعداءِ ، این جامِع الکلِمةِ علی التقوی ،
این باب اللهِ الذی مِنه یؤتی ، این وجه اللهِ الذی اِلیهِ یتوجه الاولِیاء ، این السبب المتصِل بین الارضِ و السماءِ ، این صاحِب یومِ الفتحِ و ناشِر رایةِ الهدی ، این مؤلف شملِ الصلاحِ و الرضا ، این الطالِب بِذحولِ الانبِیاءِ و ابناءِ الانبِیاءِ ، این الطالِب بِدمِ المقتولِ بِکربلاء ، این المنصور علی منِ اعتدی علیهِ و افتری ، این المضطر الذی یجاب اِذا دعا این صدر الخلائِقِ ذوالبِر و التقوی
کجایند آن خورشیدهای تابان؟ کجایند آن ماههای فروزان؟ کجاید آن ستارگان درخشان؟ کجایند آن نشانه های دین و ارکان دانش؟ کجاست باقیمانده خدا که زمین از آن عترت هادی خالی نمی ماند؟ کجاست آنکه برای برکندن ریشه ظالمان و ستمگران عالم مهیا گردیده؟ کجاست آنکه اختلاف و کج رفتاریهای اهل عالم را به راستی و اصلاح می کند؟ کجاست آنکه اساس ظلم و عدوان را از عالم بر می اندازد؟ کجاست آن ذخیره الهی برای تجدید فرائض و سنن فراموش شده از اسلام؟ کجاست آن برگزیده الهی برای برگردانیدن ملّت و شریعت اسلام به راه درست؟ کجاست آنکه برای احیاء کتاب و حدود آن مورد امید است؟ کجاست آنکه معارف دین و اهل آن را احیا کند؟
کجاست آنکه شوکت ستمکاران را در هم می شکند؟ کجاست آنکه بنا و سازمانهای شرک و نفاق را ویران می کند؟ کجاست آنکه فسق و عصیان و طغیان را هلاک و نابود می گرداند؟ کجاست آنکه برای کندن نهال گمراهی و خلاف و نزاع مهیاست؟ کجاست آنکه اندیشه های باطل و هواهای نفسانی را نابود می سازد؟ کجاست آنکه دسیسه های دروغ و افتراء را قطع می مند؟ کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود می گرداند؟ کجاست آنکه مردم ملحد، معاند و گمراه کننده را درمانده کند؟ کجاست آنکه اولیا خدا را عزیز و دشمنان خدا را ذلیل می سازد؟ کجاست آنکه مردم را بر وحدت کلمه بر تقوی مجتمع می کند؟ کجاست باب الهی که از آن بر خیرات و کمالات وارد می شوند؟ کجاست آن وجه الهی که اولیاء برای سعادت کاملا به او متوجه اند؟ کجاست آن وجود مقدسی که سبب اتصال بین زمین و آسمان است؟ کجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدایت در عالم؟ کجاست آنکه پریشانیهای خلق را اصلاح و دلها را خشنود می سازد؟ کجاست آنکسی که از ظلم های بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهی می کند؟ کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت؟ کجاست آنکه از سوی خدا بر ستمکاران و تهمت زنندگان یاری شده است؟ کجاست آن مضطرّی که هر گاه دعا کند بی دریغ دعایش مستجاب گردد؟ کجاست آن بالاترین خلایق و صاحب نیکوکاری و تقوی؟
دعای ندبه کامل + متن + ترجمه + صوت
http://ahlolbait.com/doa/2681/
مختصری از دلائل داخلی تاخیر ظهور
1_ضعف مومنین از جهت اموری که می توان حضرت حجت(عج) را با آن یاری نمود.
2_اختلاف مومنین از جهت شیوه زندگی و باور به این که تنها اسلام راه نجات آنهاست.
3_اختلاف مومنین از جهت ریاست ها و دشمنیها و کدورت های داخلی و دیگر اختلافات
4_عدم باور و عدم التزام مومنین بر ضرورت ولایت ائمه در اصلاح امور دنیا و آخرت
5_اشتغال مومنین به امور و احوال شخصی وغفلت از اصلاحات موثر در جامعه اسلامی
6_اشتغال مردم به امور لهو و دوری از علوم و فنون و صنایع موثر در اعتلای جامعه
و اشتغال جوانان به امور سطحی و سرگرمی ها و ابزار آلاتی که فقط گذران عمر است.
7_فراگیر شدن امور هرزه و شهوانی در جوامع و محوریت لودگی در طیف وسیعی از مردم
و دوری از علوم اصیل واشخاص با سواد ومتبحر ومشکل شدن تشخیص سره وناسره از هم
8_دوری اصناف جامعه از معلم و روحانی و کاسب و.. به آنچه صلاح خود و جامعه است
و فرافکنی مشکلات به دیگران و به خطر افتادن امنیت اقتصادی مردم در جوامع اسلامی.
9_پذیرش سبک زندگی جذاب و رمانتیک اما پوشالی جوامع غیراسلامی و اسراف و تبذیر
و ورود به مصرف صناعات
این الشموس الطالِعة ، این الاقمار المنیرة ، این الانجم الزاهِرة ، این اعلام الدینِ و قواعِد العِلمِ ، این بقِیة اللهِ التی لا تخلو مِن العِترةِ الهادِیةِ ، این المعد لِـقطعِ دابِرِ الظلمةِ ، این المنتظر لاِقامةِ الامتِ و لعِوجِ ، این المرتجی لاِزالةِ الجورِ و العدوانِ ،
این المدخر لِتجدیدِ الفرآئِضِ و السننِ ، این المتخیر لاِعادةِ المِلةِ و الشریعةِ ، این المؤمل لاِحیاءِ الکِتابِ و حدودِهِ ، این محیی معالِمِ الدینِ و اهلِهِ ، این قاصِم شوکةِ المعتدین ، این هادِم ابنِیةِ الشرکِ و النفاقِ ، این مبید اهلِ الفسوقِ و العِصیانِ و الطغیانِ ، این حاصِد فروعِ الغی و الشقاقِ ، این طامِس آثارِ الزیغِ و الاهواء ، این قاطِع حبائِلِ الکِذبِ و الافتِراءِ ، این مبید العتاةِ و المردةِ ، این مستأصِل اهلِ العِنادِ و التضلیلِ و اللحادِ ، این معِز الاولِیاءِ و مذِل الاعداءِ ، این جامِع الکلِمةِ علی التقوی ،
این باب اللهِ الذی مِنه یؤتی ، این وجه اللهِ الذی اِلیهِ یتوجه الاولِیاء ، این السبب المتصِل بین الارضِ و السماءِ ، این صاحِب یومِ الفتحِ و ناشِر رایةِ الهدی ، این مؤلف شملِ الصلاحِ و الرضا ، این الطالِب بِذحولِ الانبِیاءِ و ابناءِ الانبِیاءِ ، این الطالِب بِدمِ المقتولِ بِکربلاء ، این المنصور علی منِ اعتدی علیهِ و افتری ، این المضطر الذی یجاب اِذا دعا این صدر الخلائِقِ ذوالبِر و التقوی
کجایند آن خورشیدهای تابان؟ کجایند آن ماههای فروزان؟ کجاید آن ستارگان درخشان؟ کجایند آن نشانه های دین و ارکان دانش؟ کجاست باقیمانده خدا که زمین از آن عترت هادی خالی نمی ماند؟ کجاست آنکه برای برکندن ریشه ظالمان و ستمگران عالم مهیا گردیده؟ کجاست آنکه اختلاف و کج رفتاریهای اهل عالم را به راستی و اصلاح می کند؟ کجاست آنکه اساس ظلم و عدوان را از عالم بر می اندازد؟ کجاست آن ذخیره الهی برای تجدید فرائض و سنن فراموش شده از اسلام؟ کجاست آن برگزیده الهی برای برگردانیدن ملّت و شریعت اسلام به راه درست؟ کجاست آنکه برای احیاء کتاب و حدود آن مورد امید است؟ کجاست آنکه معارف دین و اهل آن را احیا کند؟
کجاست آنکه شوکت ستمکاران را در هم می شکند؟ کجاست آنکه بنا و سازمانهای شرک و نفاق را ویران می کند؟ کجاست آنکه فسق و عصیان و طغیان را هلاک و نابود می گرداند؟ کجاست آنکه برای کندن نهال گمراهی و خلاف و نزاع مهیاست؟ کجاست آنکه اندیشه های باطل و هواهای نفسانی را نابود می سازد؟ کجاست آنکه دسیسه های دروغ و افتراء را قطع می مند؟ کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود می گرداند؟ کجاست آنکه مردم ملحد، معاند و گمراه کننده را درمانده کند؟ کجاست آنکه اولیا خدا را عزیز و دشمنان خدا را ذلیل می سازد؟ کجاست آنکه مردم را بر وحدت کلمه بر تقوی مجتمع می کند؟ کجاست باب الهی که از آن بر خیرات و کمالات وارد می شوند؟ کجاست آن وجه الهی که اولیاء برای سعادت کاملا به او متوجه اند؟ کجاست آن وجود مقدسی که سبب اتصال بین زمین و آسمان است؟ کجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدایت در عالم؟ کجاست آنکه پریشانیهای خلق را اصلاح و دلها را خشنود می سازد؟ کجاست آنکسی که از ظلم های بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهی می کند؟ کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت؟ کجاست آنکه از سوی خدا بر ستمکاران و تهمت زنندگان یاری شده است؟ کجاست آن مضطرّی که هر گاه دعا کند بی دریغ دعایش مستجاب گردد؟ کجاست آن بالاترین خلایق و صاحب نیکوکاری و تقوی؟
دعای ندبه کامل + متن + ترجمه + صوت
http://ahlolbait.com/doa/2681/
مختصری از دلائل داخلی تاخیر ظهور
1_ضعف مومنین از جهت اموری که می توان حضرت حجت(عج) را با آن یاری نمود.
2_اختلاف مومنین از جهت شیوه زندگی و باور به این که تنها اسلام راه نجات آنهاست.
3_اختلاف مومنین از جهت ریاست ها و دشمنیها و کدورت های داخلی و دیگر اختلافات
4_عدم باور و عدم التزام مومنین بر ضرورت ولایت ائمه در اصلاح امور دنیا و آخرت
5_اشتغال مومنین به امور و احوال شخصی وغفلت از اصلاحات موثر در جامعه اسلامی
6_اشتغال مردم به امور لهو و دوری از علوم و فنون و صنایع موثر در اعتلای جامعه
و اشتغال جوانان به امور سطحی و سرگرمی ها و ابزار آلاتی که فقط گذران عمر است.
7_فراگیر شدن امور هرزه و شهوانی در جوامع و محوریت لودگی در طیف وسیعی از مردم
و دوری از علوم اصیل واشخاص با سواد ومتبحر ومشکل شدن تشخیص سره وناسره از هم
8_دوری اصناف جامعه از معلم و روحانی و کاسب و.. به آنچه صلاح خود و جامعه است
و فرافکنی مشکلات به دیگران و به خطر افتادن امنیت اقتصادی مردم در جوامع اسلامی.
9_پذیرش سبک زندگی جذاب و رمانتیک اما پوشالی جوامع غیراسلامی و اسراف و تبذیر
و ورود به مصرف صناعات
۱.۹k
۱۲ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.