بلک رز part 42
رزی
با لگد در اتاقو باز کردم و با سرعت برق پریدم رو تخت،
سرمو توی بالشت فرو بردم و جیغ بلندی گشیدم،
پشت سرم جنی با غرغر وارد اتاق شد.
جنی: هیچ معلوم هست تو چته زنیکه روانی ، چرا همچین میکنی درو از جا کندی
رزی: خفه شو جنی ... خفه شو ...
از شدت جیغی که زده بودم اشک تو چشمام جمع شده بود ،
خودمم دلیل رفتارمو نميدونستم ...
جنی: میشه بکی چه اتفاقی بین تو و اون پسره جیمین افتاده ؟
یاد اون صحنه فاکی اوفتادم، دوباره سرمو توی بالشت بردمو جیغ دیگه ای کشیدم.
بعد که خالی شدم رو تخت نشستم و همه چیزو از اول پیش خودم مرور کردم
وای خدا ، اون مرتیکه عوضی چقدر بهم نزدیک شد ،
اصلا چرا همچین کرد ؟ دستشو کشید رو کمرم ...
چرا هیچ کاری نکردی رزی احمق ، چرا یه دونه نکوبیدی تو دهنش بفهمه با کی طرفه ،
لعنتی لعنتی لعنتییییی ...
موهامو چنگ زدم داشتم مثل دیونه ها بالا پایین میپریدم ،
حتی دلیل رفتارای خودم رو هم نميدونستم چه برسه به اون .
جیمین چش شده بود؟ منظورش از اون حرفا چی بود ؟ عاشقم شده بود یعنی؟!
کلی سوال پشت سرم هم توی سرم رژه میرفت و بد تر از همه ترسیده بودم.
باورم نمیشد که یه روزی برسه من از جیمین بترسیم.
یه حسی داشتم، حس عجیب و مزخرفی که انگار از این همه نزدیکی خوشم اومده بود
حرف آخرش برای بار هزارم توی سرم پلی شد .
" هیچ کس جز من حق نداره تَنِتو لمس کنه رز سیاه من "
وای خاک تو سرم ، تمام مدت من فکر می کردم کصخلی چیزیه که هر چقدر اذیتش میکنم
هیچی نمیگه ولی دریغ از اینکه طرف عاشقمه .
ولی من چی ؟ منم ازش خوشم میاد؟
چشمامو محکم بستم و سعی کردم جیمین رو کنار خودم تصور کنم
با تصورش پوزخندی زدم و دستامو بردن توی موهام و موهامو بهم ریختم
برای چندمین بار جیغ خفه ای کشیدم ...
ادامه پارت بعد ...
شرمنده کم گذاشتم امتحاناتم یکم سخته 😅😅
راستی خواستم بگم که فکر کنم یکی از فالو ورای نازم بعضی از پارت های فیکم رو گذارش میکنه ... با اینکه پیچم رو خصوصی کردم بازم ویسکون فیکم رو پاک میکنه
عزیز من آخه با گذارش کردن فیک من چی کیر تو میاد آخه دورت بگردم
لطفا این کارو نکنین 🙏🙏
با اینکه پاک شده بود دوباره گذاشتم
با لگد در اتاقو باز کردم و با سرعت برق پریدم رو تخت،
سرمو توی بالشت فرو بردم و جیغ بلندی گشیدم،
پشت سرم جنی با غرغر وارد اتاق شد.
جنی: هیچ معلوم هست تو چته زنیکه روانی ، چرا همچین میکنی درو از جا کندی
رزی: خفه شو جنی ... خفه شو ...
از شدت جیغی که زده بودم اشک تو چشمام جمع شده بود ،
خودمم دلیل رفتارمو نميدونستم ...
جنی: میشه بکی چه اتفاقی بین تو و اون پسره جیمین افتاده ؟
یاد اون صحنه فاکی اوفتادم، دوباره سرمو توی بالشت بردمو جیغ دیگه ای کشیدم.
بعد که خالی شدم رو تخت نشستم و همه چیزو از اول پیش خودم مرور کردم
وای خدا ، اون مرتیکه عوضی چقدر بهم نزدیک شد ،
اصلا چرا همچین کرد ؟ دستشو کشید رو کمرم ...
چرا هیچ کاری نکردی رزی احمق ، چرا یه دونه نکوبیدی تو دهنش بفهمه با کی طرفه ،
لعنتی لعنتی لعنتییییی ...
موهامو چنگ زدم داشتم مثل دیونه ها بالا پایین میپریدم ،
حتی دلیل رفتارای خودم رو هم نميدونستم چه برسه به اون .
جیمین چش شده بود؟ منظورش از اون حرفا چی بود ؟ عاشقم شده بود یعنی؟!
کلی سوال پشت سرم هم توی سرم رژه میرفت و بد تر از همه ترسیده بودم.
باورم نمیشد که یه روزی برسه من از جیمین بترسیم.
یه حسی داشتم، حس عجیب و مزخرفی که انگار از این همه نزدیکی خوشم اومده بود
حرف آخرش برای بار هزارم توی سرم پلی شد .
" هیچ کس جز من حق نداره تَنِتو لمس کنه رز سیاه من "
وای خاک تو سرم ، تمام مدت من فکر می کردم کصخلی چیزیه که هر چقدر اذیتش میکنم
هیچی نمیگه ولی دریغ از اینکه طرف عاشقمه .
ولی من چی ؟ منم ازش خوشم میاد؟
چشمامو محکم بستم و سعی کردم جیمین رو کنار خودم تصور کنم
با تصورش پوزخندی زدم و دستامو بردن توی موهام و موهامو بهم ریختم
برای چندمین بار جیغ خفه ای کشیدم ...
ادامه پارت بعد ...
شرمنده کم گذاشتم امتحاناتم یکم سخته 😅😅
راستی خواستم بگم که فکر کنم یکی از فالو ورای نازم بعضی از پارت های فیکم رو گذارش میکنه ... با اینکه پیچم رو خصوصی کردم بازم ویسکون فیکم رو پاک میکنه
عزیز من آخه با گذارش کردن فیک من چی کیر تو میاد آخه دورت بگردم
لطفا این کارو نکنین 🙏🙏
با اینکه پاک شده بود دوباره گذاشتم
۷.۷k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.