سیاه سفید قلبم
_نه مدرسم دیر شده انقدرم پاهام درد نمیکنه اومدم روی پاهام بایستم که انچنان درد گرفت که جیغم به هوا رفت
پسره اومد زیره کتفمو گرفت و گفت
=ببخشید الان میریم دکتر از اون ور زنگ میزنیم به خوانوادت
از درد پام فقط گریه میکردم و به پسره فشح میدادم که از کجا پیدات شده من الان چیکار کنم.
وقتی پاهامو کچ گرفتن روی تختدراز کشیده بودم و بی هوا ازش پرسیدم اسمش چیه که گفت
=حامده چوپانی
یکدفعه زدم زیره خنده و گفتم
_چوپانی مگه نسل از نسلتون چوپان بودین
چشم قره ای بهم رفت گفت
=درست نیس فامیلیه کسی رو مسخره کنین
_ببخشید نمیخاستم ناراحتت کنم، راسی چند سالته
=بیست سال
_منم هفده سالمه. اسمم مائده اس
=خوشبختم
_از دیدنت بدبختم
متعجب نگاهم کرد که گفتم
_نمیبینی پاهامو بعد انتظار داری بگم خوشبختم والا
=بچه مگه تو پاهات اسیب ندیده چرا انقدر حرف میزنی ای بابا
_برو بابا اه اه
نگاهی بهش انداختم و گفتم
_هی هی یارو
نگاهیم کرد و گفت
=بله
_گشنمه برو یه ساندویچ برام بگیر
قیافمو مثل خره شرک کردم و نگاش کردم که گفت
=باشه برات میخرم به شرطی که دیگه حرف نزنی مخمو خوردی تو بچه
_بچه عمته
پارت جدید
لایک یادت نره♥
پسره اومد زیره کتفمو گرفت و گفت
=ببخشید الان میریم دکتر از اون ور زنگ میزنیم به خوانوادت
از درد پام فقط گریه میکردم و به پسره فشح میدادم که از کجا پیدات شده من الان چیکار کنم.
وقتی پاهامو کچ گرفتن روی تختدراز کشیده بودم و بی هوا ازش پرسیدم اسمش چیه که گفت
=حامده چوپانی
یکدفعه زدم زیره خنده و گفتم
_چوپانی مگه نسل از نسلتون چوپان بودین
چشم قره ای بهم رفت گفت
=درست نیس فامیلیه کسی رو مسخره کنین
_ببخشید نمیخاستم ناراحتت کنم، راسی چند سالته
=بیست سال
_منم هفده سالمه. اسمم مائده اس
=خوشبختم
_از دیدنت بدبختم
متعجب نگاهم کرد که گفتم
_نمیبینی پاهامو بعد انتظار داری بگم خوشبختم والا
=بچه مگه تو پاهات اسیب ندیده چرا انقدر حرف میزنی ای بابا
_برو بابا اه اه
نگاهی بهش انداختم و گفتم
_هی هی یارو
نگاهیم کرد و گفت
=بله
_گشنمه برو یه ساندویچ برام بگیر
قیافمو مثل خره شرک کردم و نگاش کردم که گفت
=باشه برات میخرم به شرطی که دیگه حرف نزنی مخمو خوردی تو بچه
_بچه عمته
پارت جدید
لایک یادت نره♥
۲.۴k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.