پارت ۱۸
ویو میونگ
یه صداهایی میومد از اتاق ته و کوک احساس کردم از پشتم صدای خنده میاد که برگشتم دیدم جونگ اون داره از خنده پاره میشه
☆چته
♡😅😁🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
☆یاااا به چی میخندی
♡🤣 اخه کی این موقع روز از این کارا انجام میده اخه🤣🤣🤣🤣
☆وا مگه این کارا روز شب حالیشون؟ خودمونو یادت
نیست 😅🤣🤣🤣🤣
♡وای اره ببخشید بریم بالا
☆بریم
.
.
.
.
خلاصع این دوتا رفتن بالا که میونگ کرمش گرفت
☆میگم
♡هوم
☆برم در اتاقشون باز کنه بعد در برم🤣
♡اره برووو
میونگ اروم رفت سمت در و سریع دستگیره درو باز کرد و با صحنه ای که دید قهقهه زدو از خندع افتاد زمین
وقتی جونگ اون اومد دید کوک و ته روی تخت لخت و به کیوت ترین شکل ممکن خوابیدن(چیه چی فک کردین🤣)
♡اوکی به چی میخندی خودت به من میگی نخند بعد خودت میخندییی
☆وای دلممم اخه نگاشون کننن
خیلی کیوتنن
که یهو کوک پاشد
؛ یااا در چرا باز...( چشمش خورد به بچه ها)
یاااا حضرت پشممم
با دادش ته از خواب پرید و گفت
✓چیشدهههعع
وقتی بچه هاتو دید اونم یه دادی زد که اون دوتا از خنده منفجر شدن
؛ ✓یااااا به چی میخندید
♡قیافتون دید
؛ تو میخوای میونگ و به فاک بدی ما میایم درو باز میکنیم اخه گور خر
؛ ✓♡☆🤣😅🤣😅🤣😅🤣
✓گمشید بیروووون
✓کوک ابرومون رفت😭😭😭
؛ وللش بابا جبران میکنم😈
ویو شب
؛ بچه ها فیلم ببینیم😈
✓♡☆اهوم
رفتیم نشستیم فیلم دیدیم که یهو فیلم صحنه دار شد جونگ اون میونگ و از کمر گرفت و گذاشت رو پاهاش معلوم بود تحریک شده😈🤣
حواسم به اون دوتا بود که یهو جونگ اون به میونگ گفت
♡بیب بدجور میخوامت
☆جنبه نداری یه فیلم ببینیا
جونگ اون میونگ رو براید بغل کرد و برد تو اتاق
و من یه لبخند از سر رضایت زدم و به ته نگا کردم که غرق فیلم بود
؛ ته🤣نقشمون که یادته
✓حله بزار کارو شروع کنن
؛ ✓😅😁
نیم ساعت بعد
ویو کوک
اروم اروم رفتیم سمت در اتاق میونگ و جونگ اونو درو اروم باز کردم تصلا نفهمیدن🤣با صحنه ای که دیدم سریع گوشیم که دستم بود رو دوربینشو روشن کردم و فیلم گرفتم که یهو.....
امیدوارم خوشتون بیاد
شرطا
10کامنت
5لایک
یه صداهایی میومد از اتاق ته و کوک احساس کردم از پشتم صدای خنده میاد که برگشتم دیدم جونگ اون داره از خنده پاره میشه
☆چته
♡😅😁🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
☆یاااا به چی میخندی
♡🤣 اخه کی این موقع روز از این کارا انجام میده اخه🤣🤣🤣🤣
☆وا مگه این کارا روز شب حالیشون؟ خودمونو یادت
نیست 😅🤣🤣🤣🤣
♡وای اره ببخشید بریم بالا
☆بریم
.
.
.
.
خلاصع این دوتا رفتن بالا که میونگ کرمش گرفت
☆میگم
♡هوم
☆برم در اتاقشون باز کنه بعد در برم🤣
♡اره برووو
میونگ اروم رفت سمت در و سریع دستگیره درو باز کرد و با صحنه ای که دید قهقهه زدو از خندع افتاد زمین
وقتی جونگ اون اومد دید کوک و ته روی تخت لخت و به کیوت ترین شکل ممکن خوابیدن(چیه چی فک کردین🤣)
♡اوکی به چی میخندی خودت به من میگی نخند بعد خودت میخندییی
☆وای دلممم اخه نگاشون کننن
خیلی کیوتنن
که یهو کوک پاشد
؛ یااا در چرا باز...( چشمش خورد به بچه ها)
یاااا حضرت پشممم
با دادش ته از خواب پرید و گفت
✓چیشدهههعع
وقتی بچه هاتو دید اونم یه دادی زد که اون دوتا از خنده منفجر شدن
؛ ✓یااااا به چی میخندید
♡قیافتون دید
؛ تو میخوای میونگ و به فاک بدی ما میایم درو باز میکنیم اخه گور خر
؛ ✓♡☆🤣😅🤣😅🤣😅🤣
✓گمشید بیروووون
✓کوک ابرومون رفت😭😭😭
؛ وللش بابا جبران میکنم😈
ویو شب
؛ بچه ها فیلم ببینیم😈
✓♡☆اهوم
رفتیم نشستیم فیلم دیدیم که یهو فیلم صحنه دار شد جونگ اون میونگ و از کمر گرفت و گذاشت رو پاهاش معلوم بود تحریک شده😈🤣
حواسم به اون دوتا بود که یهو جونگ اون به میونگ گفت
♡بیب بدجور میخوامت
☆جنبه نداری یه فیلم ببینیا
جونگ اون میونگ رو براید بغل کرد و برد تو اتاق
و من یه لبخند از سر رضایت زدم و به ته نگا کردم که غرق فیلم بود
؛ ته🤣نقشمون که یادته
✓حله بزار کارو شروع کنن
؛ ✓😅😁
نیم ساعت بعد
ویو کوک
اروم اروم رفتیم سمت در اتاق میونگ و جونگ اونو درو اروم باز کردم تصلا نفهمیدن🤣با صحنه ای که دیدم سریع گوشیم که دستم بود رو دوربینشو روشن کردم و فیلم گرفتم که یهو.....
امیدوارم خوشتون بیاد
شرطا
10کامنت
5لایک
۴.۱k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.