پارت ۶
گفت
*اونم باید بخونی ماله توئه
اول رفتم پاکتو خوندم باخوندنش کم مونده بود همینجا پس بیفتم یعنی چی؟؟؟؟لبخند گشادی اومده بود رو لبم هر بار گنده در می شد.
متن:[آه سلام جونگکوک هستم جئون جونگکوک بخاطر برخورد دیروزم با شما احساس شرمندگی می کردم پس گفتم شما رو برای ساعت ۴ به یکی از کافه های اینجا دعوت کنم خدانگهدار]
میدونستم میدونستم اون جونگکوکی که من این همه سال میشناختم اینجوری نیود هوهووو.
(پرش زمانی ساعت ۳:۴۵):
میدونین خیلی زشت بود اگه همینجوری قبول میکردم پس از یکی پرسیدم کجاست و دره یه اتاقو زدم
تغ تغ تغ
جین:کیه؟
+ببخشید من با آقای جئون جونگکوک کار داشتم میشه یه لحظه بیاد دمه در اگه اشکال نداره
تهیونگ:اوه از کی میشناسید به ما نگفتی ها
جیمین:یادت نره حداقل کارت عروسی رو بدی
_اَه ببندین بابا برم ببینم چیکار داره
*اونم باید بخونی ماله توئه
اول رفتم پاکتو خوندم باخوندنش کم مونده بود همینجا پس بیفتم یعنی چی؟؟؟؟لبخند گشادی اومده بود رو لبم هر بار گنده در می شد.
متن:[آه سلام جونگکوک هستم جئون جونگکوک بخاطر برخورد دیروزم با شما احساس شرمندگی می کردم پس گفتم شما رو برای ساعت ۴ به یکی از کافه های اینجا دعوت کنم خدانگهدار]
میدونستم میدونستم اون جونگکوکی که من این همه سال میشناختم اینجوری نیود هوهووو.
(پرش زمانی ساعت ۳:۴۵):
میدونین خیلی زشت بود اگه همینجوری قبول میکردم پس از یکی پرسیدم کجاست و دره یه اتاقو زدم
تغ تغ تغ
جین:کیه؟
+ببخشید من با آقای جئون جونگکوک کار داشتم میشه یه لحظه بیاد دمه در اگه اشکال نداره
تهیونگ:اوه از کی میشناسید به ما نگفتی ها
جیمین:یادت نره حداقل کارت عروسی رو بدی
_اَه ببندین بابا برم ببینم چیکار داره
۳.۱k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.