رمان *شیطان و فرشته* پارت ۵
رمان *شیطان و فرشته* پارت ۵
فردا صبح شد و دوباره باید برم مدرسه،هر روز با دوچرخه ام میرم اونجا و برمیگردم. رسیدم، وارد مدرسه شدم و دوباره..... اون افریطه رو دیدم! چه پدری قراره از من دربیاد با این ای خدااااااا!!!اما بهش محل نذاشتم، اینسری.... اداشو درآوردم و وقتی از پیشم رد شد بهش مثل خودش نگاه کردم.داشت حرررررص میخورد! وارد کلاس شدم و نشستم درس خوندم. اینسری ترکوندم تو ریاضی.حتما میپرسین چرا من انقدر دیروز باهاش اعصبانی برخورد کردم. خب.... یادم رفت یه چیزی رو بهتون بگم!
فلش بک به دیروز تو زنگ تفریح آخر......
یورو: چقدر تو پررویی! خیلی بی ادب شدیا!!
کارین: تو منو مسخره کردی بیشعور! تازشم تو منو کتک زدی!
شروع کردم به دعوا کردن باهاش و کتک کاری. ضربه های اون از مال من قوی تر بود!
موقع کتک کاری نوبت نوبتی حرف نمیزدیم. حرف هامون با هم قاطی شده بود:
یورو:دختره ی کثافت!!کارین: خودتی بیشعور! یورو: یعنی من یک دخلی از تو... کارین: نه من میارم!!!
دو تایی با هم: دختره ی احمق خودتی شیطان عوضی مثلا تو فرشته ای برو گمشو آره هستم کجای تو فرشتس افریطه افریطه خودتی آینه بیا برو تو هم هی آینه آینه!!!
تا این که ضربه ی آخرو من خوردم و پرت شدم اونور.
یورو: هه هه دختره ی لوس شوت شد اونور!
همه: هه هه هه هه هه هه هه هه هه!!!!!
فلش بک به زمان حال.....
برای همین انقدر از دستش اعصبانیم. وحشتناک ترین کارو با من کرد! زنگ آخر شد وای خدا کنه اتفاقی نیوفته....... تاکشی اومد.
تاکشی: سلاااااااااااااااام!
کارین: سلام تاکشی چطوری؟
تاکشی: عالیم! تو درسا ترکوندم مخصوصا ریاضی.
کارین: عه منم همینطوررررر!
بغلش کردم و دوباره کل جونش قرمز شد. بازم اون افریطه وقتی منو تاکشی باهم بودیم اومد. اینسری تنها نیومد. با آکوما اومد.....
فردا صبح شد و دوباره باید برم مدرسه،هر روز با دوچرخه ام میرم اونجا و برمیگردم. رسیدم، وارد مدرسه شدم و دوباره..... اون افریطه رو دیدم! چه پدری قراره از من دربیاد با این ای خدااااااا!!!اما بهش محل نذاشتم، اینسری.... اداشو درآوردم و وقتی از پیشم رد شد بهش مثل خودش نگاه کردم.داشت حرررررص میخورد! وارد کلاس شدم و نشستم درس خوندم. اینسری ترکوندم تو ریاضی.حتما میپرسین چرا من انقدر دیروز باهاش اعصبانی برخورد کردم. خب.... یادم رفت یه چیزی رو بهتون بگم!
فلش بک به دیروز تو زنگ تفریح آخر......
یورو: چقدر تو پررویی! خیلی بی ادب شدیا!!
کارین: تو منو مسخره کردی بیشعور! تازشم تو منو کتک زدی!
شروع کردم به دعوا کردن باهاش و کتک کاری. ضربه های اون از مال من قوی تر بود!
موقع کتک کاری نوبت نوبتی حرف نمیزدیم. حرف هامون با هم قاطی شده بود:
یورو:دختره ی کثافت!!کارین: خودتی بیشعور! یورو: یعنی من یک دخلی از تو... کارین: نه من میارم!!!
دو تایی با هم: دختره ی احمق خودتی شیطان عوضی مثلا تو فرشته ای برو گمشو آره هستم کجای تو فرشتس افریطه افریطه خودتی آینه بیا برو تو هم هی آینه آینه!!!
تا این که ضربه ی آخرو من خوردم و پرت شدم اونور.
یورو: هه هه دختره ی لوس شوت شد اونور!
همه: هه هه هه هه هه هه هه هه هه!!!!!
فلش بک به زمان حال.....
برای همین انقدر از دستش اعصبانیم. وحشتناک ترین کارو با من کرد! زنگ آخر شد وای خدا کنه اتفاقی نیوفته....... تاکشی اومد.
تاکشی: سلاااااااااااااااام!
کارین: سلام تاکشی چطوری؟
تاکشی: عالیم! تو درسا ترکوندم مخصوصا ریاضی.
کارین: عه منم همینطوررررر!
بغلش کردم و دوباره کل جونش قرمز شد. بازم اون افریطه وقتی منو تاکشی باهم بودیم اومد. اینسری تنها نیومد. با آکوما اومد.....
۲.۶k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.