پارت ۸
پارت ۸
یون : من دردی احساس نمی کنم ولی ب بدون من بر اثر درد زیاد خون بالا میارم
هوجو : من خونتو قبلش می خورم
یون : منم از پنجره میپرم
هوجو: میمیری
یون : میبینیم استا.........
که خون بالا آوردم
یون : ه ه هه د د دیدی
هوجو : برو از اتاق بیرون
داشتم می رفتم که منو گرفت
یون : ولم کن
که بوسیدم
۱۰ مین بعد
یون : و و ولم کن خون بدنم تموم.......
چشمام سیاهی رفت
هوجو: خوب شد کلاس تموم شده
ویوی هوجو
یون رو بغل کردم و بردم خونه ی خودم تقریباً ۴۰ مین گذشت تا به هوش اومد قبل از اون لباساشو در اوردم و عوض کردم
که یه دفعه به هوش اومد
یون : ا ا ا این ج ج ج جا کجاست
هوجو: خونه ی من
یون : م م من ا ا این ج جا چیکار م م میکنم
هوجو: تقریباً تمام خونتو مکیدم بعد از هوش رفتی و من اوردمت خونه ی خودم
که بلد شد که بره
من دستشو گرفتم و کشیدم که افتاد رو پام
یون : بزار برم
هوجو: نه من تازه گرفتمت حالا حالا ها نمی زارم بری
که یهو گریه کرد
یون : بزار برم ( با گریه )
هوجو: نمی زارم گریه هم کنی نمیزارم بری
یون : چرا؟ ( با گریه )
هوجو : چون میخوام مال خودم کنمت یا شاید
هوجو: بکنمت ( منحرفا میفهمن)
یون : نه نه نه من هنوز سنم کمه ( با گریه )
هوجو : پس وقتی میگم کوچولویی نگو نیستم
یون : بهت میگم استادا ( با گریه )
هوجو : شما غلط میکنی
یون : استاد ولم کن بزار برم
هوجو: کتک می خوای
که گریش به خنده تبدیل شد
یون : استاد استاد استاد استاد استاد استاد
هوجو : یه بار دیگه بگی عاقبت خوبی برات نداره
یون : استاد
ویوی یون
بعد این حرفم منو گرفت و پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد
یون : می خوای چیکار کنی ( با ترس )
هوجو : خودت میفهمی
که دکمه های لباسم رو شروع به باز کردن کرد
سعی میکردم از خودم جداش کنم و لی نمی تونستم
هوجو : اینجا داد هم بزنی صدات بیرون نمیره در هم قفله
هوجو : حالا ساکت شو و کاری به من نداشته باش
و شروع کرد به گاز گرفتن بدنم
یون : آی آی آی ولم کن
هوجو : هیسسسسسسسسسسسس
انقدر محکم گاز میگرفت که بعضی از جا هایی که گاز میگرفت خون میومد
یون : آی
هوجو : یه کلمه دیگه حرف بزنی بعد از این کتکت هم می زنم
و بعد این حرفش گازم گرفت طاقت نیاوردم و بغلش کردم
هوجو : چیکار کردی
یون : ب ب بغلت کردم
هوجو: قرار نبود به من کاری نداشته باشی
یون : تخسیر خودتم بود خیلی محکم گاز میگیری
هوجو : حالا که گفتی محکم ترم میگیرم
یون : اصلا چرا به من گیر دادی این همه آدم چرا من
هوجو: تا بهم نگی ددی نمیگم
یون : علاقه ای به دونستنش ندارم
هوجو: بگو وگرنه محکم تر گاز میگیرم
یون : نمیگم
هوجو : خودت خواستی
که محکم تر از قبل گاز گرفت
یون : آی آی آی آی آی آی آی آی
هوجو : خفه ( با داد )
ساکت شدم
هوجو : باید بگی ددی وگرنه .................
ادمین : ولم کنین بفرمایید پارت بعدی
یون : من دردی احساس نمی کنم ولی ب بدون من بر اثر درد زیاد خون بالا میارم
هوجو : من خونتو قبلش می خورم
یون : منم از پنجره میپرم
هوجو: میمیری
یون : میبینیم استا.........
که خون بالا آوردم
یون : ه ه هه د د دیدی
هوجو : برو از اتاق بیرون
داشتم می رفتم که منو گرفت
یون : ولم کن
که بوسیدم
۱۰ مین بعد
یون : و و ولم کن خون بدنم تموم.......
چشمام سیاهی رفت
هوجو: خوب شد کلاس تموم شده
ویوی هوجو
یون رو بغل کردم و بردم خونه ی خودم تقریباً ۴۰ مین گذشت تا به هوش اومد قبل از اون لباساشو در اوردم و عوض کردم
که یه دفعه به هوش اومد
یون : ا ا ا این ج ج ج جا کجاست
هوجو: خونه ی من
یون : م م من ا ا این ج جا چیکار م م میکنم
هوجو: تقریباً تمام خونتو مکیدم بعد از هوش رفتی و من اوردمت خونه ی خودم
که بلد شد که بره
من دستشو گرفتم و کشیدم که افتاد رو پام
یون : بزار برم
هوجو: نه من تازه گرفتمت حالا حالا ها نمی زارم بری
که یهو گریه کرد
یون : بزار برم ( با گریه )
هوجو: نمی زارم گریه هم کنی نمیزارم بری
یون : چرا؟ ( با گریه )
هوجو : چون میخوام مال خودم کنمت یا شاید
هوجو: بکنمت ( منحرفا میفهمن)
یون : نه نه نه من هنوز سنم کمه ( با گریه )
هوجو : پس وقتی میگم کوچولویی نگو نیستم
یون : بهت میگم استادا ( با گریه )
هوجو : شما غلط میکنی
یون : استاد ولم کن بزار برم
هوجو: کتک می خوای
که گریش به خنده تبدیل شد
یون : استاد استاد استاد استاد استاد استاد
هوجو : یه بار دیگه بگی عاقبت خوبی برات نداره
یون : استاد
ویوی یون
بعد این حرفم منو گرفت و پرتم کرد روی تخت و روم خیمه زد
یون : می خوای چیکار کنی ( با ترس )
هوجو : خودت میفهمی
که دکمه های لباسم رو شروع به باز کردن کرد
سعی میکردم از خودم جداش کنم و لی نمی تونستم
هوجو : اینجا داد هم بزنی صدات بیرون نمیره در هم قفله
هوجو : حالا ساکت شو و کاری به من نداشته باش
و شروع کرد به گاز گرفتن بدنم
یون : آی آی آی ولم کن
هوجو : هیسسسسسسسسسسسس
انقدر محکم گاز میگرفت که بعضی از جا هایی که گاز میگرفت خون میومد
یون : آی
هوجو : یه کلمه دیگه حرف بزنی بعد از این کتکت هم می زنم
و بعد این حرفش گازم گرفت طاقت نیاوردم و بغلش کردم
هوجو : چیکار کردی
یون : ب ب بغلت کردم
هوجو: قرار نبود به من کاری نداشته باشی
یون : تخسیر خودتم بود خیلی محکم گاز میگیری
هوجو : حالا که گفتی محکم ترم میگیرم
یون : اصلا چرا به من گیر دادی این همه آدم چرا من
هوجو: تا بهم نگی ددی نمیگم
یون : علاقه ای به دونستنش ندارم
هوجو: بگو وگرنه محکم تر گاز میگیرم
یون : نمیگم
هوجو : خودت خواستی
که محکم تر از قبل گاز گرفت
یون : آی آی آی آی آی آی آی آی
هوجو : خفه ( با داد )
ساکت شدم
هوجو : باید بگی ددی وگرنه .................
ادمین : ولم کنین بفرمایید پارت بعدی
۴.۳k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.