از زبان میا
از زبان میا
تو خونه بیکار نشسته بودم داشتم تلویزیون نگا میکردم...تو فکر این بودم ک چجور ب کوک اعتراف کنم واقعا دوسش دارم...تو فکر بودم ک گوشیم زنگ خوردم دیدم کوکه...بیبی بانی سیوش کرده بودم
جواب دادم
علامت میا +
علامت کوک _
+الو سلام بیبی بانی
_سلام...خوبی میا
+تو خوب باشی منم خوبم( خنده )
_من خوبم( خنده)
+خب؟ کارم داشتی
_گفتم امروز باهم بریم بیرون یکم تو خونه حوصلم سر رفته تهیونگ هم سر کارشه نمیتونه بیاد
+البته اتفاقا منم حوصلم سررفته
_اوکی پس یه نیم ساعت دیگه میام دنبالت
+اوکی ممنون فعلا خداحافظ
_خدافظ
قطع کردم...کوک نسبت ب تهیونگ خیلی مهربونه...تهیونگ همه چیو جدی میگیره و فقد رو حرف خودش وایمیسه ولی کوک خیلی مهربونه اصن اهل دعوا و پسر بدا نیس خیلی کیوته
رفتم لباسام عوض کردم و یه ارایش ملایم کردم و منتظر کوک موندم ک بعد یه چند دقیقه کوک اومد..درو باز کردم
_اوکی خوشگل خانوم بریم
+اوکی( خنده )
رفتیم بیرون
کلی خوش گذروندیم و کوک بستنی گرفته بود واسه من و خودش
+ممنون بیبی بانی
_خواهش میکنم
+مشکلی نیس بت بگم بیبی بانی؟ حس میکنم خوشت نمیاد..چون میدونی ما فقد یه دوست معمولییم
_ نه اتفاقا خوشم میاد...اینکه بهم بگی جونگ کوک اوپا یا کوک حس میکنم ازم ناراحتی
+من هیچ وقت از بیبی بانیم ناراحت نمیشم (눈‸눈)
_گفتم شاید یه موقع ناراحت بشی..میدونی..چند روزه حس میکنم میخوای یه چیزی بهم بگی ولی نمیتونی( خنده)
+چ..چی نه
_ چیشده میا بهم بگو ! مگه بیبی بانی نبودم ؟
+فعلا نمی تونم لطفا درک کن
_اوکی..... 😮💨
ب نظر میاد ناراحت شد
+ناراحت شدی؟ •-•
_احساس مکنم که دیگه مثل قبل باهام دوست نیستی راحت نیستی....
+چی..نه نه اصلا اتفاقا من دوستی جز تو ندارم و خیلی با تو راحتم ببینن...احم احم.... سلام داوش گلم ...دلم برات تنگ شده بود داوشممم😎😏😏
_ تهیونگ که هست احتمالا از اون خوشت اومده
+هوففف باشه بهت میگم....خب...چند روزی شده که...من ازت خوشم اومده ولی خجالت میکشیدم بت بگم فک میکردم ردم کنی و دیگه دوست نباشیم ۰😮💨😮💨( همه حرفاشو تند گفت:> )
بعد حرفم کوک یهو ...
.
.
.
واسه پارت بعد شرط ها داریم 😌✊🏻
لایک : ۳۰ تا
کامنت : ۱۰ تا
بایییییی😘😘•-•
تو خونه بیکار نشسته بودم داشتم تلویزیون نگا میکردم...تو فکر این بودم ک چجور ب کوک اعتراف کنم واقعا دوسش دارم...تو فکر بودم ک گوشیم زنگ خوردم دیدم کوکه...بیبی بانی سیوش کرده بودم
جواب دادم
علامت میا +
علامت کوک _
+الو سلام بیبی بانی
_سلام...خوبی میا
+تو خوب باشی منم خوبم( خنده )
_من خوبم( خنده)
+خب؟ کارم داشتی
_گفتم امروز باهم بریم بیرون یکم تو خونه حوصلم سر رفته تهیونگ هم سر کارشه نمیتونه بیاد
+البته اتفاقا منم حوصلم سررفته
_اوکی پس یه نیم ساعت دیگه میام دنبالت
+اوکی ممنون فعلا خداحافظ
_خدافظ
قطع کردم...کوک نسبت ب تهیونگ خیلی مهربونه...تهیونگ همه چیو جدی میگیره و فقد رو حرف خودش وایمیسه ولی کوک خیلی مهربونه اصن اهل دعوا و پسر بدا نیس خیلی کیوته
رفتم لباسام عوض کردم و یه ارایش ملایم کردم و منتظر کوک موندم ک بعد یه چند دقیقه کوک اومد..درو باز کردم
_اوکی خوشگل خانوم بریم
+اوکی( خنده )
رفتیم بیرون
کلی خوش گذروندیم و کوک بستنی گرفته بود واسه من و خودش
+ممنون بیبی بانی
_خواهش میکنم
+مشکلی نیس بت بگم بیبی بانی؟ حس میکنم خوشت نمیاد..چون میدونی ما فقد یه دوست معمولییم
_ نه اتفاقا خوشم میاد...اینکه بهم بگی جونگ کوک اوپا یا کوک حس میکنم ازم ناراحتی
+من هیچ وقت از بیبی بانیم ناراحت نمیشم (눈‸눈)
_گفتم شاید یه موقع ناراحت بشی..میدونی..چند روزه حس میکنم میخوای یه چیزی بهم بگی ولی نمیتونی( خنده)
+چ..چی نه
_ چیشده میا بهم بگو ! مگه بیبی بانی نبودم ؟
+فعلا نمی تونم لطفا درک کن
_اوکی..... 😮💨
ب نظر میاد ناراحت شد
+ناراحت شدی؟ •-•
_احساس مکنم که دیگه مثل قبل باهام دوست نیستی راحت نیستی....
+چی..نه نه اصلا اتفاقا من دوستی جز تو ندارم و خیلی با تو راحتم ببینن...احم احم.... سلام داوش گلم ...دلم برات تنگ شده بود داوشممم😎😏😏
_ تهیونگ که هست احتمالا از اون خوشت اومده
+هوففف باشه بهت میگم....خب...چند روزی شده که...من ازت خوشم اومده ولی خجالت میکشیدم بت بگم فک میکردم ردم کنی و دیگه دوست نباشیم ۰😮💨😮💨( همه حرفاشو تند گفت:> )
بعد حرفم کوک یهو ...
.
.
.
واسه پارت بعد شرط ها داریم 😌✊🏻
لایک : ۳۰ تا
کامنت : ۱۰ تا
بایییییی😘😘•-•
۱۸.۹k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.