خدمتکار عمارت ما
پارت:۲۱
ات ویو:
داشتم دوکوبی درست میکردم...که یهو دستی دور کمرم حلقه شد...
کوک:نپص من چیکار میکنه؟
ات:اشپزی میکنه....ضربان من چیکار میکنه
کوک:داره بیبیش رو بگل میکنه..
ات:اوی....کیوت مننن
کوک:لاوت...جیمنی اینا ساعت۱میان....ساعت ۹
ات:نتلس حواسم هس
کوک:بیب...من میرم بیرون......باشه
ات:ا..ام..باشه
کوک:من رفتم
=جونگکوک رفت و ات خونه تنها شد=
ات:وای...حوصلم وحید شد...چیکار کنم؟...اِم...وایسا ببینم....وایی..یه هفته دیگه تولدمه...عررر......اح...
=ات یکم رفت تو گوشیش=
ات:هعی....چرا حوصلم تنقد سر رفته....!؟
=صدای زنگ خونه=
ات:کوکیییییی
=ات با خوشحالی در رو باز کرد و با کوک که یه پاپی مشکی تو دستش بود مواجح شد=
ات:سلامممم
کوک:چطوری نفسم...؟نگاش کن...چقد خوشگله
ات:الههههههه
کوک:کیوت من
ات:بوس به لبات
کوک:جیمین اینا الاناس که برسن.....برو لباسات رو بپوش
ات:چشم....وای این خیلی کیوتتتتههههههه...اسمش رو چی بزاریم...؟
کوک:اِم.....پاپی
ات:وااای...الههه
کوک:کیوتممم
=ات رفت و لباساش رو پوشید کوک هم همینطور....جیمین و بورام اومدند=
جیمین:س..سلام...خیانت کارا......
ات:دیگه...
کوک:تو که خودت الات عاشقی ازدواجم کردی
جیمین:اره....و عاشقشم
بورام:عرررررر
ات:خوب...بفرمایید بشینید....
بورام:ممنون عزیزم
ات:ام...خوش اومدید
جیمین:اوهوم
کوک:میگم...واسه شی میمونید؟
بورام:نه مزاحمتون نمیشیم
ات:این حرفا چیه..نه بمونید
بورام:اخ...
ات:اخه نداره بمونید دیگه خو میگزره
بورام:ب..باشه
جیمین:اوکیه
ات ویو:
داشتم دوکوبی درست میکردم...که یهو دستی دور کمرم حلقه شد...
کوک:نپص من چیکار میکنه؟
ات:اشپزی میکنه....ضربان من چیکار میکنه
کوک:داره بیبیش رو بگل میکنه..
ات:اوی....کیوت مننن
کوک:لاوت...جیمنی اینا ساعت۱میان....ساعت ۹
ات:نتلس حواسم هس
کوک:بیب...من میرم بیرون......باشه
ات:ا..ام..باشه
کوک:من رفتم
=جونگکوک رفت و ات خونه تنها شد=
ات:وای...حوصلم وحید شد...چیکار کنم؟...اِم...وایسا ببینم....وایی..یه هفته دیگه تولدمه...عررر......اح...
=ات یکم رفت تو گوشیش=
ات:هعی....چرا حوصلم تنقد سر رفته....!؟
=صدای زنگ خونه=
ات:کوکیییییی
=ات با خوشحالی در رو باز کرد و با کوک که یه پاپی مشکی تو دستش بود مواجح شد=
ات:سلامممم
کوک:چطوری نفسم...؟نگاش کن...چقد خوشگله
ات:الههههههه
کوک:کیوت من
ات:بوس به لبات
کوک:جیمین اینا الاناس که برسن.....برو لباسات رو بپوش
ات:چشم....وای این خیلی کیوتتتتههههههه...اسمش رو چی بزاریم...؟
کوک:اِم.....پاپی
ات:وااای...الههه
کوک:کیوتممم
=ات رفت و لباساش رو پوشید کوک هم همینطور....جیمین و بورام اومدند=
جیمین:س..سلام...خیانت کارا......
ات:دیگه...
کوک:تو که خودت الات عاشقی ازدواجم کردی
جیمین:اره....و عاشقشم
بورام:عرررررر
ات:خوب...بفرمایید بشینید....
بورام:ممنون عزیزم
ات:ام...خوش اومدید
جیمین:اوهوم
کوک:میگم...واسه شی میمونید؟
بورام:نه مزاحمتون نمیشیم
ات:این حرفا چیه..نه بمونید
بورام:اخ...
ات:اخه نداره بمونید دیگه خو میگزره
بورام:ب..باشه
جیمین:اوکیه
۲۶.۳k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.