now post
part 12✨🪐
لی هو:ولی اونجا فناتون میریزن سرتون.
جین:چیه توقع داری بمونیم اینجا قاتلای بیان منو به این زیبایی بکشن اونوقت دنیا بدون ورلد واید هندسام بشه.
کوک:الان فعلا همین کار از دستمون بر میاد زنگ بزن به راننده.
لی هو:باشه باشه صبر کن...
یونگی:این صدای چی بود؟
نامی:شلیک بود؟
جین:من هنوز جوونم کلی ارزو دارممممممم
ته رفت دم پنجره تا ببینه چه خبر شده
که پی وارد شد
جیمین:صدای چی بود پی؟
پی:نمیدونم ولی اون عوضیا اومدن اینجا و سریع هم فرار کردن نتونستیم بگیریمشون.
ته:یعنی الان تو ساختمون نیستن؟
پی:نمیدونیم بچه هارو فرستادم یه نگاهی بیندازند.
ته:اهان پس بهمون خبر بده که بریم.
پی باشه جمع و جور کنید ماشین هم اماده میکنم هر موقع گشتن ساختمون تموم شد خبرتون میکنم.
منتظر زنگ بودیم که گوشی پی زنگ خورد ماهم گفتید گشتن ساختمون رو و خبری نبوده ولی..
پی:چیییی یعنی چی بیهوشه
تلفن: ......
پی:باشه ببین میتونید بیاریدش بالا
گوشی رو قطع کرد.
پی:این دختره اسمش چی بود؟
لی هو:لینا
پی:اهان،لینا این مثل اینکه باهاشون درگیر شده و الانم بیهوش تو پارکینگه.
نامی به لی هو نگاهی کرد و گفت
نامی:مگه نرفته بود
لی هو:نمیدونم به من گفت که میره
نامی:ببین چیکار کردی لی هو،دختر بیچاره رو تو چه دردسری انداختی اگه چیزیش بشه کی میخواد جوابگو باشه.
لی هو چیزی نگفت و فقط نامی رو نگاه کرد.
رفتیم نشستیم و منتظر بودیم بیارنش بالا و بالاخره
پی:بزاریدش رو مبل و برید بیرون یه دکتری چیزی خبر کنید.
∆لینا
اخ چقدر پشت سرم درد میکنه،
چشمامو که باز کردم با چهره وحشت زده اعضا رو به رو شدم و ترسیدم.
بلند شدم نشستم که هوپی حالم رو پرسید
لینا:خوبم،راستی چیشد.
هوپی:هیچی فرار کردن
لینا:خون ،خون
یونگی:چی؟ خون چی؟
لینا:تیر خورد ،به یکیشون تیر خورد خونش رو زمینه، تو پارکینگ میتونید از طریق دی ان ای بفهمید کیه.
منتظر لایک و کامنتاتون هستم.💜
لی هو:ولی اونجا فناتون میریزن سرتون.
جین:چیه توقع داری بمونیم اینجا قاتلای بیان منو به این زیبایی بکشن اونوقت دنیا بدون ورلد واید هندسام بشه.
کوک:الان فعلا همین کار از دستمون بر میاد زنگ بزن به راننده.
لی هو:باشه باشه صبر کن...
یونگی:این صدای چی بود؟
نامی:شلیک بود؟
جین:من هنوز جوونم کلی ارزو دارممممممم
ته رفت دم پنجره تا ببینه چه خبر شده
که پی وارد شد
جیمین:صدای چی بود پی؟
پی:نمیدونم ولی اون عوضیا اومدن اینجا و سریع هم فرار کردن نتونستیم بگیریمشون.
ته:یعنی الان تو ساختمون نیستن؟
پی:نمیدونیم بچه هارو فرستادم یه نگاهی بیندازند.
ته:اهان پس بهمون خبر بده که بریم.
پی باشه جمع و جور کنید ماشین هم اماده میکنم هر موقع گشتن ساختمون تموم شد خبرتون میکنم.
منتظر زنگ بودیم که گوشی پی زنگ خورد ماهم گفتید گشتن ساختمون رو و خبری نبوده ولی..
پی:چیییی یعنی چی بیهوشه
تلفن: ......
پی:باشه ببین میتونید بیاریدش بالا
گوشی رو قطع کرد.
پی:این دختره اسمش چی بود؟
لی هو:لینا
پی:اهان،لینا این مثل اینکه باهاشون درگیر شده و الانم بیهوش تو پارکینگه.
نامی به لی هو نگاهی کرد و گفت
نامی:مگه نرفته بود
لی هو:نمیدونم به من گفت که میره
نامی:ببین چیکار کردی لی هو،دختر بیچاره رو تو چه دردسری انداختی اگه چیزیش بشه کی میخواد جوابگو باشه.
لی هو چیزی نگفت و فقط نامی رو نگاه کرد.
رفتیم نشستیم و منتظر بودیم بیارنش بالا و بالاخره
پی:بزاریدش رو مبل و برید بیرون یه دکتری چیزی خبر کنید.
∆لینا
اخ چقدر پشت سرم درد میکنه،
چشمامو که باز کردم با چهره وحشت زده اعضا رو به رو شدم و ترسیدم.
بلند شدم نشستم که هوپی حالم رو پرسید
لینا:خوبم،راستی چیشد.
هوپی:هیچی فرار کردن
لینا:خون ،خون
یونگی:چی؟ خون چی؟
لینا:تیر خورد ،به یکیشون تیر خورد خونش رو زمینه، تو پارکینگ میتونید از طریق دی ان ای بفهمید کیه.
منتظر لایک و کامنتاتون هستم.💜
۳.۳k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.