فیک تهیونگ پارت 1
جودا
توی کلاس نشسته بودیم معلم دیر کرده
منم نشستم و داشتم فکر قدیم رو میکردم
وقتی 7 سالم بود مادر پدرم کمتوجهی بهم میکردن و من از خونع رفتم بیرون که با پسری آشنا شدم خیلی مهربون بود خودشو وی معرفی کرد...
هرروز یواشکی پیشش میرفتم و باهم بازی میکردیم تا یک ماه بعد فهمیدم دوسش دارم!
رفتم خونشون اما تن در چیزی نوشته شده بود...
متنو خوندم
سلام جودا
وی هستم
من تورو دوست دارم و خواهم داشت
اما مادر و پدرم گفتند ما باید سریع از اینجا بریم و نمیتونم به ديدنت بیام چون آدرس خونتو ندارم...
فقط اینو بدون که منتظرم باش
قول میدم یه روزی از دوباره باهم بازی میکنیم و میخندیم...
همه اینا رو با گریه میخوندم حتی وقت نشد بهش بگم دوسش دارم...
الا اندازه نه سال از اون موقع میگذزه
اما هنوز منتظرشم🙁🚶♀️
شاید.... شاید اون منو فراموش کرده😢💔
توی همی فکرا بودم که معلم اومد داخل و یه پسرم پشت سری اومد
واو چق جذاب بود
استاد:خب بچه ها ایشون تهیونگ هستند و قراره از این به بعد اینجا درس بخونن
که یه دفه همه دخترا جیغ و هورا کشیدن😐
استاد:ساکت ساکت خوب تهیونگ تو برو کنار جودا بشین
=چشم
=سلام من تهیونگ هستم
+هوم منم جودام
=اسمت خیلی قشنگه راستش منو یاد کسی میندازه...
+مرسی شمام صورتتون منو یاد یه کسی میندارع
=خب بیا درسو گوش کنیم
+اوک....
توی کلاس نشسته بودیم معلم دیر کرده
منم نشستم و داشتم فکر قدیم رو میکردم
وقتی 7 سالم بود مادر پدرم کمتوجهی بهم میکردن و من از خونع رفتم بیرون که با پسری آشنا شدم خیلی مهربون بود خودشو وی معرفی کرد...
هرروز یواشکی پیشش میرفتم و باهم بازی میکردیم تا یک ماه بعد فهمیدم دوسش دارم!
رفتم خونشون اما تن در چیزی نوشته شده بود...
متنو خوندم
سلام جودا
وی هستم
من تورو دوست دارم و خواهم داشت
اما مادر و پدرم گفتند ما باید سریع از اینجا بریم و نمیتونم به ديدنت بیام چون آدرس خونتو ندارم...
فقط اینو بدون که منتظرم باش
قول میدم یه روزی از دوباره باهم بازی میکنیم و میخندیم...
همه اینا رو با گریه میخوندم حتی وقت نشد بهش بگم دوسش دارم...
الا اندازه نه سال از اون موقع میگذزه
اما هنوز منتظرشم🙁🚶♀️
شاید.... شاید اون منو فراموش کرده😢💔
توی همی فکرا بودم که معلم اومد داخل و یه پسرم پشت سری اومد
واو چق جذاب بود
استاد:خب بچه ها ایشون تهیونگ هستند و قراره از این به بعد اینجا درس بخونن
که یه دفه همه دخترا جیغ و هورا کشیدن😐
استاد:ساکت ساکت خوب تهیونگ تو برو کنار جودا بشین
=چشم
=سلام من تهیونگ هستم
+هوم منم جودام
=اسمت خیلی قشنگه راستش منو یاد کسی میندازه...
+مرسی شمام صورتتون منو یاد یه کسی میندارع
=خب بیا درسو گوش کنیم
+اوک....
۶۰.۴k
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.