خواهربرادری part6
خواهربرادری
Part6
جی هوپ و جیمین و جونگ کوک رفتن تو اتاق
جی هوپ:این چه کاری بود که کردین؟(کمی با داد)
جیمین:چه کاری؟(استرس)
جی هوپ:خودتو نزن به اون راه
جیمین:تو منظورتو درست نمیرسونی(نگران)
جی هوپ:که اینطور
جونگ کوک:هیونگ بگو چی شده(با ترس)
جی هوپ:جونگ کوک تو دیگه نه
جونگ کوک:هیونگ اگه منظورت اتفاق تو مدرسه در رابطه با هایونه سخت دراشتباهی هایون خودش این تصميم رو گرفت ماهم قبول کردیم بالاخره نمیشه که دست رد به سینه خواهر کوچیکت بزنی
جی هوپ:که اینطور
هایون ویو
تمام مدت داشتم به حرفاشون گوش میکردیم عجب عوضیه جونگ کوک دارم براش نشونت میدم هروقت امتحانتو خراب کردی که من میفهمم دارم برات همینطور داشتم با خودم حرف میزدم که یهو
جی هوپ:هایون(با داد)
جیهوپ میدونست هایون پشت دره
جی هوپ:هایون بیا داخل
هایون چاره ای جز رفتن داخل نداشت
هایون:بله
جی هوپ:مگه نگفتی اذیتت کردن
هایون:چرا
جی هوپ:پس اینا میگن که خواست خودت بود
هایون:اوپا دروغ میگن درسته من علاقه ای به اون مرتیکه ندارم ولی اینا قلدر مدرسه ان
جیمین و جونگ کوک با حرص داشتن نگاه میکردن
جی هوپ:چی؟قلدر(با داد)
جیمین:هیونگ اون طور که فکر میک......
هایون:چرا دقیقا همینطوره
جیمین:هایون تو ساکتشو
هایون:نمیخاممم(با داد)
چرا هی باید ساکتشم تا تو دروغ بگ.....
حرف هایون با سوزشی روی گونش قطع شد
جیمین زد تو گوش تک خواهر یکی یدونش
جی هوپ که نمیتونست بزنه زیر گوش جیمین داد زد و گفت:هی جیمین(با داد که نه عربده)
مامان و بابا نگران بچها شدن ولی گفتن مسئله خواهربرادری بین خودشون باید حل شه تا یاد بگیرن
ادامه پارت بعد
Part6
جی هوپ و جیمین و جونگ کوک رفتن تو اتاق
جی هوپ:این چه کاری بود که کردین؟(کمی با داد)
جیمین:چه کاری؟(استرس)
جی هوپ:خودتو نزن به اون راه
جیمین:تو منظورتو درست نمیرسونی(نگران)
جی هوپ:که اینطور
جونگ کوک:هیونگ بگو چی شده(با ترس)
جی هوپ:جونگ کوک تو دیگه نه
جونگ کوک:هیونگ اگه منظورت اتفاق تو مدرسه در رابطه با هایونه سخت دراشتباهی هایون خودش این تصميم رو گرفت ماهم قبول کردیم بالاخره نمیشه که دست رد به سینه خواهر کوچیکت بزنی
جی هوپ:که اینطور
هایون ویو
تمام مدت داشتم به حرفاشون گوش میکردیم عجب عوضیه جونگ کوک دارم براش نشونت میدم هروقت امتحانتو خراب کردی که من میفهمم دارم برات همینطور داشتم با خودم حرف میزدم که یهو
جی هوپ:هایون(با داد)
جیهوپ میدونست هایون پشت دره
جی هوپ:هایون بیا داخل
هایون چاره ای جز رفتن داخل نداشت
هایون:بله
جی هوپ:مگه نگفتی اذیتت کردن
هایون:چرا
جی هوپ:پس اینا میگن که خواست خودت بود
هایون:اوپا دروغ میگن درسته من علاقه ای به اون مرتیکه ندارم ولی اینا قلدر مدرسه ان
جیمین و جونگ کوک با حرص داشتن نگاه میکردن
جی هوپ:چی؟قلدر(با داد)
جیمین:هیونگ اون طور که فکر میک......
هایون:چرا دقیقا همینطوره
جیمین:هایون تو ساکتشو
هایون:نمیخاممم(با داد)
چرا هی باید ساکتشم تا تو دروغ بگ.....
حرف هایون با سوزشی روی گونش قطع شد
جیمین زد تو گوش تک خواهر یکی یدونش
جی هوپ که نمیتونست بزنه زیر گوش جیمین داد زد و گفت:هی جیمین(با داد که نه عربده)
مامان و بابا نگران بچها شدن ولی گفتن مسئله خواهربرادری بین خودشون باید حل شه تا یاد بگیرن
ادامه پارت بعد
۱۱.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.