( . We fell in love in October . )
( . We fell in love in October . )
Fake Jimin Part 7
✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
صبح از خواب بلند شدم و رفتم حموم و صبحونه خوردم و رفتم حاضر بشم یه لباس بلند صورتی کم رنگ که دورش مروارید بود پوشوندم( عکس لباس اسلاید بعدی)و یه پالتو پشمی پوشوندم و کیفمو برداشتم کفش پاشنه بلند پوشوندم و سوار ماشینم شدم رفتم من مامانمو برداشتمو رفتم شرکت
ویو جیمین
صبح از خواب بیدار شدم رفتم حموم و صبحونه خوردم و یه لباس کرمی و شلوار سیاه پوشوندم( عکس لباس اسلاید بعدی)و رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم شرکت .
✿✿✿✿✿✿✿
لیلین : سلام جیمین اومدی
جیمین : سلام اره مادرتون هستن
لیلین : اا بله مادر هستم مامان جیمین جیمین مامانم
جیمین : خوشبختم
مامان لیلین : همچنین پسرم(بهم دست دادم)
ویو مامان لیلین
وایییی اینا چقدر بهم میان باید یه کاری کنم نزدیک هم بشن باید موضوع ویدیو یجوری کنم که اینا بهم نزدیک بشن خیلی بهم میاین وای خداااا
(مامان لیلین : م. ل)
م. ل : خب من موضوع ویدیو رو تموم کردم باید فیلمبرداری کنیم
لیلین : چه خوب من هماهنگ میکنم فیلمبردار هارو
.・✫・゜・。..・✫・゜・。.پرش زمانی وقتی که فیلمبردار ها میاین
م. ل : خب اولین سکانس تو و جیمین باید توی یه قصر با لباس که طراحی کردین باشین و تو روی پای جیمین بشینی و درحال بوسیدنش باشی و جیمینم تورو محکم بگیره و به خودش نزدیکت کنه اره دیگه یعنی باهم دیگه همکاری کنین
لیلین و جیمین : 😨😨
ویو جیمین
سکانس اول خیلی پشم ریزون بود ولی چون میخوام لیلین رو عاشق خودم کنم پس این کارو میکنم
ویو لیلین
من جیمین دوست داشتم و خیلی دوست داشتم باهاش این کارو کنم ولی اگه اون نخواد چی پس ازش میپرسم دوست داری این کارو کنی یا نه
لیلین : ام مامان این یه ذره زیادی نیست ، فکر کنم جیمین نخواد اینکار رو انجام بدیم
م. ل : اگه نمیخوای خب من میرم اینم خودتون درست کنین 😌
جیمین : نه من قبول میکنم و میخوام این کارو بکنم
لیلین : واییی باورم نمیشه ( توی دلش)
لیلین : امم منم قبول میکنم
جیمین : واییی قبول کردددد( توی دلش )
م. ل : خب پس شروع کنیم
ویو لیلین
یه عمارت توی پاریس اجاره کردیم و لباس هایی که میخواستیمو اوردیم و پوشوندیم یه لباس پف دار بلند و پرنسسی پوشوندم و جیمین یه لباس کت و شلوار خوشگل پوشونده بود
ویو جیمین
وقتی لیلین رو دیدم محوش شدم با اون لباس خوشگلش واقعا زیبا شده بود
م. ل : خب لیلین برو رو پای جیمین بشی
از زبان راوی
لیلین خیلی با خجالت رفت روی پای جیمین نشت هردوشون قلباشون شروع کرده بود به تند تند زدن مامان لیلین گفت خب همدیگرو ببوسین جیمین نزدیک لیلین شد .
◌ادامه دارد◌
Fake Jimin Part 7
✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
صبح از خواب بلند شدم و رفتم حموم و صبحونه خوردم و رفتم حاضر بشم یه لباس بلند صورتی کم رنگ که دورش مروارید بود پوشوندم( عکس لباس اسلاید بعدی)و یه پالتو پشمی پوشوندم و کیفمو برداشتم کفش پاشنه بلند پوشوندم و سوار ماشینم شدم رفتم من مامانمو برداشتمو رفتم شرکت
ویو جیمین
صبح از خواب بیدار شدم رفتم حموم و صبحونه خوردم و یه لباس کرمی و شلوار سیاه پوشوندم( عکس لباس اسلاید بعدی)و رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم شرکت .
✿✿✿✿✿✿✿
لیلین : سلام جیمین اومدی
جیمین : سلام اره مادرتون هستن
لیلین : اا بله مادر هستم مامان جیمین جیمین مامانم
جیمین : خوشبختم
مامان لیلین : همچنین پسرم(بهم دست دادم)
ویو مامان لیلین
وایییی اینا چقدر بهم میان باید یه کاری کنم نزدیک هم بشن باید موضوع ویدیو یجوری کنم که اینا بهم نزدیک بشن خیلی بهم میاین وای خداااا
(مامان لیلین : م. ل)
م. ل : خب من موضوع ویدیو رو تموم کردم باید فیلمبرداری کنیم
لیلین : چه خوب من هماهنگ میکنم فیلمبردار هارو
.・✫・゜・。..・✫・゜・。.پرش زمانی وقتی که فیلمبردار ها میاین
م. ل : خب اولین سکانس تو و جیمین باید توی یه قصر با لباس که طراحی کردین باشین و تو روی پای جیمین بشینی و درحال بوسیدنش باشی و جیمینم تورو محکم بگیره و به خودش نزدیکت کنه اره دیگه یعنی باهم دیگه همکاری کنین
لیلین و جیمین : 😨😨
ویو جیمین
سکانس اول خیلی پشم ریزون بود ولی چون میخوام لیلین رو عاشق خودم کنم پس این کارو میکنم
ویو لیلین
من جیمین دوست داشتم و خیلی دوست داشتم باهاش این کارو کنم ولی اگه اون نخواد چی پس ازش میپرسم دوست داری این کارو کنی یا نه
لیلین : ام مامان این یه ذره زیادی نیست ، فکر کنم جیمین نخواد اینکار رو انجام بدیم
م. ل : اگه نمیخوای خب من میرم اینم خودتون درست کنین 😌
جیمین : نه من قبول میکنم و میخوام این کارو بکنم
لیلین : واییی باورم نمیشه ( توی دلش)
لیلین : امم منم قبول میکنم
جیمین : واییی قبول کردددد( توی دلش )
م. ل : خب پس شروع کنیم
ویو لیلین
یه عمارت توی پاریس اجاره کردیم و لباس هایی که میخواستیمو اوردیم و پوشوندیم یه لباس پف دار بلند و پرنسسی پوشوندم و جیمین یه لباس کت و شلوار خوشگل پوشونده بود
ویو جیمین
وقتی لیلین رو دیدم محوش شدم با اون لباس خوشگلش واقعا زیبا شده بود
م. ل : خب لیلین برو رو پای جیمین بشی
از زبان راوی
لیلین خیلی با خجالت رفت روی پای جیمین نشت هردوشون قلباشون شروع کرده بود به تند تند زدن مامان لیلین گفت خب همدیگرو ببوسین جیمین نزدیک لیلین شد .
◌ادامه دارد◌
۷.۰k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.