³⁹
+ میخواستم اینو بگم من باید یک ماموریت یک هفته ای برم .
- چیییی؟ جونگکوک خواهش میکنم نرو
اشکام میریخت آروم
+ گریه نکن کوچولوی من ) ( اشکاتو پاک میکنه)
+ قول میدم سریع بیام باشه ؟
- اهوم ..
پرش به بعد دانشگاه
جیا : میاین بریم شب بار ؟
- آره بریم
مینو : اهم اهم شما الان صاحب داری و باید از اون اجازه بگیری
- کوکی ؟ (لوس)
+ باشه(لبخند)
- یسس
+ به دوستام بگم ؟
مینو : آره تعداد بالا کیف میدههه
+ اوکیه
- خب ما بریم
جیا و مینو : خدافظ شاس ممددددد
- خدافظ سکینه هااا
رفتیم سوار ماشین شدم تو طول راه با فاصله از کوک و سرمو به پنجره تکیه داده بودم ( راننده دارهررانندکی میکنه ا،ت و کوک عقب نشستن)
+ فرشته کوچولو الان قهر کرده با ددیش؟
- ( بدون جواب )
اومد کمر مو گرفت و نشوند منو رو پاش ، بهش نگاه نمیکردم
+ نگاه نمی کنی؟
- ( بدون جواب)
+ اوکی خودت خواستی
لباشو کوبوند رو ل^بام و گاز میگرفت و مک میزد ک مزه خون و حس کردم زدم به شونش اما انقد سفت و محکم بود تغییری نمیکرد بالاخره جداشد
- لبم پاره شددد
+ اگه به این رفتارت ادامه بدی عمارت که برسی خودت هم پا/ره میکنم (استغفرالله 📿)
- هی
+ زود بر میگردم باشه کوچولوم؟
- باش (بغض)
همونطور که روی پاش نشسته بودم سرمو به سینش تکیه داد و موهامو ناز میکرد
بعد از چند مین رسیدیم
- اینجا ک عمارته خودته !
+ یه چند روز اینجاییم
- عع اوکی
+ وسایل مورد نیازت اینجا هست اون یک هفته ک من نیستم خونه مامان اینا بمون اوکی ؟
- باش
رفتیم داخل لباسمو عوض کردم و نشستم جلو تی وی و چیزی خوردم که چشمام گرم شد ...
- چیییی؟ جونگکوک خواهش میکنم نرو
اشکام میریخت آروم
+ گریه نکن کوچولوی من ) ( اشکاتو پاک میکنه)
+ قول میدم سریع بیام باشه ؟
- اهوم ..
پرش به بعد دانشگاه
جیا : میاین بریم شب بار ؟
- آره بریم
مینو : اهم اهم شما الان صاحب داری و باید از اون اجازه بگیری
- کوکی ؟ (لوس)
+ باشه(لبخند)
- یسس
+ به دوستام بگم ؟
مینو : آره تعداد بالا کیف میدههه
+ اوکیه
- خب ما بریم
جیا و مینو : خدافظ شاس ممددددد
- خدافظ سکینه هااا
رفتیم سوار ماشین شدم تو طول راه با فاصله از کوک و سرمو به پنجره تکیه داده بودم ( راننده دارهررانندکی میکنه ا،ت و کوک عقب نشستن)
+ فرشته کوچولو الان قهر کرده با ددیش؟
- ( بدون جواب )
اومد کمر مو گرفت و نشوند منو رو پاش ، بهش نگاه نمیکردم
+ نگاه نمی کنی؟
- ( بدون جواب)
+ اوکی خودت خواستی
لباشو کوبوند رو ل^بام و گاز میگرفت و مک میزد ک مزه خون و حس کردم زدم به شونش اما انقد سفت و محکم بود تغییری نمیکرد بالاخره جداشد
- لبم پاره شددد
+ اگه به این رفتارت ادامه بدی عمارت که برسی خودت هم پا/ره میکنم (استغفرالله 📿)
- هی
+ زود بر میگردم باشه کوچولوم؟
- باش (بغض)
همونطور که روی پاش نشسته بودم سرمو به سینش تکیه داد و موهامو ناز میکرد
بعد از چند مین رسیدیم
- اینجا ک عمارته خودته !
+ یه چند روز اینجاییم
- عع اوکی
+ وسایل مورد نیازت اینجا هست اون یک هفته ک من نیستم خونه مامان اینا بمون اوکی ؟
- باش
رفتیم داخل لباسمو عوض کردم و نشستم جلو تی وی و چیزی خوردم که چشمام گرم شد ...
۷.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.