دلایل برتری حضرت علی بر انبیایی مثل حضرت آدم ، نوح ، ابرا
دلایل برتری حضرت علی بر انبیایی مثل حضرت آدم ، نوح ، ابراهیم ، موسی ، عیسی
صعصعه بن صوحان بود كه روايات او حتى در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علماى فريقين مى باشد. او از امام پرسيد «شما فضيلت بيشترى داريد يا حضرت آدم ؟» حضرت فرمود: «خوب نيست كه كسى از خودش تعريف نمايد» لكن از اين جهت كه خداوند فرموده است: «نعمت هاى خدادادى به خود را نقل كنيد ( وَأَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ضحى / 11) بايد بگويم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دليل اين برترى را جويا شد و خلاصه پاسخ امام على(عليه السلام) چنين است: «براى آدم همه جور وسايل راحتى و آسايش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود اين ممنوعيت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالى كه من از خوردن گندم منع نشده ام، و چون دنيا را قابل توجه نمى بينم به ميل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام». منظور حضرت آن است كه كرامت و فضيلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقواى آن ها است. هر كسى از دنيا اعراض بيشترى داشته باشد، يقيناً نزد خدا مقرب تر است. كمال زهد و تقوى هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است كه ايشان اين كار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسيد «شما افضل ايد يا نوح شيخ الانبياء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت اين برترى بر نوح را چنين فرمود: «نوح(عليه السلام) قوم خود را به سوى خدا دعوت كرد، ولى آن ها او را اطاعت نكردند و به آن بزرگوار آزار و اذيت بسيارى رساندند. سپس نوح پيغمبر، آنان را نفرين كرد و گفت: پروردگارا! احدى از كافرين را بر روى زمين باقى نگذار. اكنون با وجود اين كه بعد از وفات خاتم الانبيا، صدمات و آزار فراوانى از اين امت به من رسيده است، هرگز آنان را نفرين نكرده و كاملاً صبر پيشه كردم». ايشان صبر خود را در خطبه شقشقيه چنين توصيف مى كند: «در حالى صبر نمودم كه در چشمم خار و در گلويم استخوانى بود.»( الغدير، ج 10، ص124 ; شبهاى پيشاور، ص474 «فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا ) منظور امام اين است كه هر كس كه بر بلاها و سختى ها بيشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسيد: «شما افضل هستيد يا ابراهيم(عليه السلام)؟» ايشان پاسخ داد: «من از ابراهيم افضل مى باشم» و دليلش را در قرآن، از زبان ابراهيم(عليه السلام) چنين مى فرمايد: } رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي{; پروردگارا چگونگى زنده كردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آيا باور ندارى؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما مى خواهم با مشاهده آن دلم آرام گيرد».( بقره / 260) اما من گفتم: «اگر كشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، يقين من زيادتر نخواهد شد».( شرح الاسماء الحسنى، ج 1، ص190 ; شبهاى پيشاور، ص475 «لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً )منظور امام آن است كه علو درجه هر كس، درجه يقين او مى باشد كه واجد مقام حق اليقين گردد.
در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسى(عليه السلام) نيز افضل و برتر خواند و دليل آن را چنين فرمود: «وقتى كه خداوند او را ماموريت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجيد، ايشان عرض كرد: { رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ وَأَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ} «خداوندا من از آنان يك نفر را كشته ام و مى ترسم كه آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را كه زبان فصيح تر و گوياترى از من دارد، با من همراه گردان تا ياور و شريك من در امر رسالت باشد، و مرا تصديق نمايد; زيرا مى ترسم آن ها رسالتم را تكذيب نمايند».( قصص / 33) اما موقعى كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) به من مأموريت داد تا به مكه معظمه روم، و آيات اول سوره برائت را در بالاى بام كعبه بر كفار قريش قرائت نمايم ـ با آن كه در آنجا كمتر كسى را مى توان يافت كه يكى از خويشان و بستگانش به دست من كشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسيدم. امر پيامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهايى مأموريت خود را انجام داده، آيات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت كردم. اين سخن امام كنايه از توكل او به خدا است ; چون هر كس توكلش بيشتر باشد فضيلت بيشترى دارد و موسى كليم الله به برادرش هارون اتكا و اعتماد داشت، ولى اميرالمؤمنين(عليه السلام) به طور كامل به خداى بزرگ توكل و اعتماد نمود. در حدیث دیگر در علت افضلیت میگوید : خداوند در مورد موسی میفرماید: « فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ»[ پس موسی هراسان از شهر خارج شد (سوره قصص آیه121 ) اما علی در«لیله المبیت» در بستر پیغمبر خوابید و جان خود را بی تش
صعصعه بن صوحان بود كه روايات او حتى در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علماى فريقين مى باشد. او از امام پرسيد «شما فضيلت بيشترى داريد يا حضرت آدم ؟» حضرت فرمود: «خوب نيست كه كسى از خودش تعريف نمايد» لكن از اين جهت كه خداوند فرموده است: «نعمت هاى خدادادى به خود را نقل كنيد ( وَأَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ضحى / 11) بايد بگويم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دليل اين برترى را جويا شد و خلاصه پاسخ امام على(عليه السلام) چنين است: «براى آدم همه جور وسايل راحتى و آسايش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود اين ممنوعيت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالى كه من از خوردن گندم منع نشده ام، و چون دنيا را قابل توجه نمى بينم به ميل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام». منظور حضرت آن است كه كرامت و فضيلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقواى آن ها است. هر كسى از دنيا اعراض بيشترى داشته باشد، يقيناً نزد خدا مقرب تر است. كمال زهد و تقوى هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است كه ايشان اين كار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسيد «شما افضل ايد يا نوح شيخ الانبياء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت اين برترى بر نوح را چنين فرمود: «نوح(عليه السلام) قوم خود را به سوى خدا دعوت كرد، ولى آن ها او را اطاعت نكردند و به آن بزرگوار آزار و اذيت بسيارى رساندند. سپس نوح پيغمبر، آنان را نفرين كرد و گفت: پروردگارا! احدى از كافرين را بر روى زمين باقى نگذار. اكنون با وجود اين كه بعد از وفات خاتم الانبيا، صدمات و آزار فراوانى از اين امت به من رسيده است، هرگز آنان را نفرين نكرده و كاملاً صبر پيشه كردم». ايشان صبر خود را در خطبه شقشقيه چنين توصيف مى كند: «در حالى صبر نمودم كه در چشمم خار و در گلويم استخوانى بود.»( الغدير، ج 10، ص124 ; شبهاى پيشاور، ص474 «فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا ) منظور امام اين است كه هر كس كه بر بلاها و سختى ها بيشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسيد: «شما افضل هستيد يا ابراهيم(عليه السلام)؟» ايشان پاسخ داد: «من از ابراهيم افضل مى باشم» و دليلش را در قرآن، از زبان ابراهيم(عليه السلام) چنين مى فرمايد: } رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي{; پروردگارا چگونگى زنده كردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آيا باور ندارى؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما مى خواهم با مشاهده آن دلم آرام گيرد».( بقره / 260) اما من گفتم: «اگر كشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، يقين من زيادتر نخواهد شد».( شرح الاسماء الحسنى، ج 1، ص190 ; شبهاى پيشاور، ص475 «لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً )منظور امام آن است كه علو درجه هر كس، درجه يقين او مى باشد كه واجد مقام حق اليقين گردد.
در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسى(عليه السلام) نيز افضل و برتر خواند و دليل آن را چنين فرمود: «وقتى كه خداوند او را ماموريت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجيد، ايشان عرض كرد: { رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ وَأَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ} «خداوندا من از آنان يك نفر را كشته ام و مى ترسم كه آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را كه زبان فصيح تر و گوياترى از من دارد، با من همراه گردان تا ياور و شريك من در امر رسالت باشد، و مرا تصديق نمايد; زيرا مى ترسم آن ها رسالتم را تكذيب نمايند».( قصص / 33) اما موقعى كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) به من مأموريت داد تا به مكه معظمه روم، و آيات اول سوره برائت را در بالاى بام كعبه بر كفار قريش قرائت نمايم ـ با آن كه در آنجا كمتر كسى را مى توان يافت كه يكى از خويشان و بستگانش به دست من كشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسيدم. امر پيامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهايى مأموريت خود را انجام داده، آيات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت كردم. اين سخن امام كنايه از توكل او به خدا است ; چون هر كس توكلش بيشتر باشد فضيلت بيشترى دارد و موسى كليم الله به برادرش هارون اتكا و اعتماد داشت، ولى اميرالمؤمنين(عليه السلام) به طور كامل به خداى بزرگ توكل و اعتماد نمود. در حدیث دیگر در علت افضلیت میگوید : خداوند در مورد موسی میفرماید: « فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ»[ پس موسی هراسان از شهر خارج شد (سوره قصص آیه121 ) اما علی در«لیله المبیت» در بستر پیغمبر خوابید و جان خود را بی تش
۱۱.۲k
۰۱ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.