عشق و خون ۱
این داستان درباره ی پسر فوق جذاب(عکس بالا) و پولدار مهربون و البته مغرور این پسر فقط بیرون از خونه اینطوری بود اون پسر توی خونه ی خودش ساکت و گوشه گیر بود ولی این پسر یه راز داشتاون پسر با یه اتفاق عاشق یه آیدل خوشگل میشه ولی این پسر یه راز داشت اون راز۰۰۰۰۰۰۰
شروع داستان از زبان اون پسر (راستی اسم پسره سوهو) یه صبح کسل کنندهی دیگه امروز باید با مامانم آ ببخشید خانم کیم وقتی بهش میگم مامان خانم حس میکنن پیرن😑😪🤒 برم جلسه همه بچه هاشونو میارن
لباسمو عوض کردم و رفتم مدرس باز اون دخترا دورمو گرفتن منم باید لب خند می زدم🙂😐🤧 خداااااااااا بخدا اگه سکوت من زیرنویس داشت اون موقعه اون دخترا میفهمیدن چقدر فش میخوردن وقتی از شر اونا خلاص شدم داشتم میرفتم که یه دختر با ماسک خورد بهم بدون عزرخاهی برداشت رفت😑😑منم رفتم بعد مدرسه رفتم خونه دوش گرفتم موهامو سشار کشیدم لباس پوشیدم عکس لباسشو میزارم رفتم پیش خانم کیم (ننشو میگه بچم🤣)سوهو:مرگ بخندی😑(بی جنبه ی اوزگل 😑) سوار ماشین شدیمو رفتیم رستورانی که رزرو کرده بودیم همه اومدی بودن ولی ۲ تا صندلی خالی بود که یک دفعه خانم پارک با یه دختر خوشملو جذاب وارد شدن 😍😍 یدونه زدم تو گوش خودم که به خودم بیام دیدم همه دارن مثل بز منو نگاه میکنن😐😐 با خنده مصنوعی گفتم پشه بود😬😬(بهونه رو حال کنین بخدا آخه پشه ) بعدش اومدن نشستن که ۰۰۰۰
تو خماری بمونین🤪🤪😜😜😗😗
تا بعد بای عشقا تا پارت بعد👋
ادامه بدم یا نه ؟
شروع داستان از زبان اون پسر (راستی اسم پسره سوهو) یه صبح کسل کنندهی دیگه امروز باید با مامانم آ ببخشید خانم کیم وقتی بهش میگم مامان خانم حس میکنن پیرن😑😪🤒 برم جلسه همه بچه هاشونو میارن
لباسمو عوض کردم و رفتم مدرس باز اون دخترا دورمو گرفتن منم باید لب خند می زدم🙂😐🤧 خداااااااااا بخدا اگه سکوت من زیرنویس داشت اون موقعه اون دخترا میفهمیدن چقدر فش میخوردن وقتی از شر اونا خلاص شدم داشتم میرفتم که یه دختر با ماسک خورد بهم بدون عزرخاهی برداشت رفت😑😑منم رفتم بعد مدرسه رفتم خونه دوش گرفتم موهامو سشار کشیدم لباس پوشیدم عکس لباسشو میزارم رفتم پیش خانم کیم (ننشو میگه بچم🤣)سوهو:مرگ بخندی😑(بی جنبه ی اوزگل 😑) سوار ماشین شدیمو رفتیم رستورانی که رزرو کرده بودیم همه اومدی بودن ولی ۲ تا صندلی خالی بود که یک دفعه خانم پارک با یه دختر خوشملو جذاب وارد شدن 😍😍 یدونه زدم تو گوش خودم که به خودم بیام دیدم همه دارن مثل بز منو نگاه میکنن😐😐 با خنده مصنوعی گفتم پشه بود😬😬(بهونه رو حال کنین بخدا آخه پشه ) بعدش اومدن نشستن که ۰۰۰۰
تو خماری بمونین🤪🤪😜😜😗😗
تا بعد بای عشقا تا پارت بعد👋
ادامه بدم یا نه ؟
۴.۰k
۲۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.