𝙋𝙏 3
+خب یه وقت دگ دعوتش میکنی..
-اوکی خدافظ..
(پرش زمانی ب جیسو)
جیسو: این تهیونگم وق پیدا میکنه ها...
رفتم حموم و اومدم و خوابیدم خیلی خسته بودم
(فردا)
تهیونگ:امروز خیلی دیر بیدار شدم و دیر رسیدم دانشگاه....
رفتم پیش ا.ت....
-ا.تت هِییی
^چیع باز
-میگم امروز دعوتش کنم؟؟؟؟
^نمیدونم دوس داری بکن
-اخه میترسم قبول نکنه
^خب ... اگ اینبارم قبول نکرد بدون یه درصد هم بت علاقه نداره...
-اخ من اونو خلی دوسش دارم...
^تهیوگ تو واقعا تو دوس داشتن اون غرق شدی
-اوهوم :)
^ببین برو پیشش و بش بگو ک امروز وق داره بیاد ب رستوران
-نهههه نمیتونم استرس میگیرم خودمو گم میکنم......
^خب پس چجوری میخوای باهاش بری رستوران؟؟؟؟
-نمیدونم قراره تمرین کنم
^تمرین کنی؟ :|..... مگ رستوران رفتن هم تمرین میخواد؟؟
-خب من تمرین میکنم
^اوکی :|
(چن ساعت بعد)
تهیونگ:رفتم پیش جیسو تا بش بگم ک امروز میاد یا ن
...... ........ ......
ایدامه دالد؛)
گایز چون این رمان قراره کوتاه باشه پارت هارو کم میزارم..
-اوکی خدافظ..
(پرش زمانی ب جیسو)
جیسو: این تهیونگم وق پیدا میکنه ها...
رفتم حموم و اومدم و خوابیدم خیلی خسته بودم
(فردا)
تهیونگ:امروز خیلی دیر بیدار شدم و دیر رسیدم دانشگاه....
رفتم پیش ا.ت....
-ا.تت هِییی
^چیع باز
-میگم امروز دعوتش کنم؟؟؟؟
^نمیدونم دوس داری بکن
-اخه میترسم قبول نکنه
^خب ... اگ اینبارم قبول نکرد بدون یه درصد هم بت علاقه نداره...
-اخ من اونو خلی دوسش دارم...
^تهیوگ تو واقعا تو دوس داشتن اون غرق شدی
-اوهوم :)
^ببین برو پیشش و بش بگو ک امروز وق داره بیاد ب رستوران
-نهههه نمیتونم استرس میگیرم خودمو گم میکنم......
^خب پس چجوری میخوای باهاش بری رستوران؟؟؟؟
-نمیدونم قراره تمرین کنم
^تمرین کنی؟ :|..... مگ رستوران رفتن هم تمرین میخواد؟؟
-خب من تمرین میکنم
^اوکی :|
(چن ساعت بعد)
تهیونگ:رفتم پیش جیسو تا بش بگم ک امروز میاد یا ن
...... ........ ......
ایدامه دالد؛)
گایز چون این رمان قراره کوتاه باشه پارت هارو کم میزارم..
۷.۲k
۱۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.