عشق یا بردگی (پارت ده)
*یه پسره میاد سمتت*
پسره: حیف نیست خانوم به این قشنگی بدون همراه و تنها باشه اینجوری که خوش نمیگذره
نه بهم خوش مگذره من تنها نیستم
_پس کجاسن خانوم خشگله
اخه رفیقتم رفته که
من باید برم کار دارم
_بودی حالایه شب که هزار شب نمیشه
*حلقه ی تو دستت و میبینه*
ولمممم کننننن
_نامزد داری
ولم کن
_تا جوابمو ندی نه
اره دارم ولم کن
*با گریه*
_گریه نکن چشمات حیفه حالا کی هست
ول هق ولم کنننن
_بگو دیگه قول میدم ولت کنم
نمی گمممم هق
_بگو دیگههه قول میدم ولت کنم
ران و ریندو هق
_ب.. برا... دران ها... هایتانی
*کمرتو ول میکنه*
*اروم میره عقب*
_واقعا معذرت می خوام
هق هق هق
ران: چیزی شده عزیز دلم چرا گریه میکنی کسی اذیتت کرده؟
۱نه نه.
_پس چرا گریه کردی
اهادوستتو دیدی
توکا در ذهن: نباید بزارم بفهمن
دوستم ؟؟
_از بقیه ی مهمونی لذت ببر
چی
_ زیاد در گیرش نشو
چی شده کیوکا کجاست ها کیوکا
_کیوکا تو ماشین خوابه نترس
من میرم پیشش
_نه تو نمیری تا یک ساعت اینده نمیری
چی
_ همینی که شنفتی
چ... چشم
«یک ساعت بعد»
ریندو: توکا وقت رفتن باشه
توکا در ذهن: کیوکااااا یعنی چی شده خدا کمکم کن
*سوار میشید و راه میوفتید*
ران: خوب تو مهمونی اتفاقه خاصی نیوفتاد توکانه
۱ نه نیوفتاد
_مطمئنی اون پسر اتفاق حساب نمیشه؟
چی
_اون پسر اتفاق نیست
واقعا فکر کردی حواسمون نیست
نمی دونم راجب ....چی ... حرف میزنین
_خودم دیدم چه غلطی کرد ولی ناراحت شدم ازت چرا نگفتی ها
من ...من
_ توهم مثل دوستتی پنهان کاری میکنی
نه ...من ......من
_دوباره میپرسم تو مهمونی اتفاقی نیوفتاد برات
* شروع میکنه به گریه کردن *
_باز که داری به چشمایه قشنگت اسیب میزنی اصلا نگو عیبی نداره
کیوکا هق کاری نکرده
_مطمئنی گول ظاهرشو نخور اون
کاری نکرده
_ بازم میگم اون کاری کرده وقتی بهوش امد از خودش بپرس
چی
* کیوکا به هوش میاد*
کیوکا چی کار کردی ها کیوکا من توممم
& اخخخ سرم
ران ریندو میگن که یه کاری کردی منم یه اتفاقی افتاد که نباید میوفتاد تو چی کار کردی
پسره: حیف نیست خانوم به این قشنگی بدون همراه و تنها باشه اینجوری که خوش نمیگذره
نه بهم خوش مگذره من تنها نیستم
_پس کجاسن خانوم خشگله
اخه رفیقتم رفته که
من باید برم کار دارم
_بودی حالایه شب که هزار شب نمیشه
*حلقه ی تو دستت و میبینه*
ولمممم کننننن
_نامزد داری
ولم کن
_تا جوابمو ندی نه
اره دارم ولم کن
*با گریه*
_گریه نکن چشمات حیفه حالا کی هست
ول هق ولم کنننن
_بگو دیگه قول میدم ولت کنم
نمی گمممم هق
_بگو دیگههه قول میدم ولت کنم
ران و ریندو هق
_ب.. برا... دران ها... هایتانی
*کمرتو ول میکنه*
*اروم میره عقب*
_واقعا معذرت می خوام
هق هق هق
ران: چیزی شده عزیز دلم چرا گریه میکنی کسی اذیتت کرده؟
۱نه نه.
_پس چرا گریه کردی
اهادوستتو دیدی
توکا در ذهن: نباید بزارم بفهمن
دوستم ؟؟
_از بقیه ی مهمونی لذت ببر
چی
_ زیاد در گیرش نشو
چی شده کیوکا کجاست ها کیوکا
_کیوکا تو ماشین خوابه نترس
من میرم پیشش
_نه تو نمیری تا یک ساعت اینده نمیری
چی
_ همینی که شنفتی
چ... چشم
«یک ساعت بعد»
ریندو: توکا وقت رفتن باشه
توکا در ذهن: کیوکااااا یعنی چی شده خدا کمکم کن
*سوار میشید و راه میوفتید*
ران: خوب تو مهمونی اتفاقه خاصی نیوفتاد توکانه
۱ نه نیوفتاد
_مطمئنی اون پسر اتفاق حساب نمیشه؟
چی
_اون پسر اتفاق نیست
واقعا فکر کردی حواسمون نیست
نمی دونم راجب ....چی ... حرف میزنین
_خودم دیدم چه غلطی کرد ولی ناراحت شدم ازت چرا نگفتی ها
من ...من
_ توهم مثل دوستتی پنهان کاری میکنی
نه ...من ......من
_دوباره میپرسم تو مهمونی اتفاقی نیوفتاد برات
* شروع میکنه به گریه کردن *
_باز که داری به چشمایه قشنگت اسیب میزنی اصلا نگو عیبی نداره
کیوکا هق کاری نکرده
_مطمئنی گول ظاهرشو نخور اون
کاری نکرده
_ بازم میگم اون کاری کرده وقتی بهوش امد از خودش بپرس
چی
* کیوکا به هوش میاد*
کیوکا چی کار کردی ها کیوکا من توممم
& اخخخ سرم
ران ریندو میگن که یه کاری کردی منم یه اتفاقی افتاد که نباید میوفتاد تو چی کار کردی
۷.۷k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.