مافیای من
پارت ۴
ارباب: هرزه چکار کردی (عصبانی )
ا.ت:ب ببخشید(لکنت)
یهو گوشی ارباب زنگ خورد جواب داد
مکالمه
بادیگارد: ارباب انبار رو زدن (ترس)
(بچه ها دیگه مینویسم ته )
ته:پس شما اونجا چه غلطی میکردین (داد)
بادیگارد:ببخشید(ترس)
پایان مکالمه
ته : ایندفعه شانس آوردی ولی دفعه بعدی بد میبینی ولی حالا کل حیاط رو بشور گمشو بیرون (عصبانی)
ا.ت :چشم
سریع رفتم بیرون از اتاق وایی شانس آوردم ها معلوم نبود میخواد چکار کنه یهو دیدم عین باد ردشد ورفت بعد چند مین رفتم حیاط شستم شستنش ۳ساعت طول کشید دیگه جونی برام باقی نمونده بود رفتم داخل عمارت که اجوما گفت ارباب کارم داره رفتم سمت اتاقش در زدم اجازه گرفتم رفتم داخل
ارباب : برام قهوه بیار (سرد)
ته ویو
ا.ت دختر خوشگلیه ولی همشون هرزن عین میانا
فلش بک
داشتم میرفتم بار قرار داد ببندم آخه کی تو بار قرار میزاره رفتم بار که دیدم ......
خماری
۱۰ تالایک بعدی
دنبال کنندگان بشه ۲۰ تا
ارباب: هرزه چکار کردی (عصبانی )
ا.ت:ب ببخشید(لکنت)
یهو گوشی ارباب زنگ خورد جواب داد
مکالمه
بادیگارد: ارباب انبار رو زدن (ترس)
(بچه ها دیگه مینویسم ته )
ته:پس شما اونجا چه غلطی میکردین (داد)
بادیگارد:ببخشید(ترس)
پایان مکالمه
ته : ایندفعه شانس آوردی ولی دفعه بعدی بد میبینی ولی حالا کل حیاط رو بشور گمشو بیرون (عصبانی)
ا.ت :چشم
سریع رفتم بیرون از اتاق وایی شانس آوردم ها معلوم نبود میخواد چکار کنه یهو دیدم عین باد ردشد ورفت بعد چند مین رفتم حیاط شستم شستنش ۳ساعت طول کشید دیگه جونی برام باقی نمونده بود رفتم داخل عمارت که اجوما گفت ارباب کارم داره رفتم سمت اتاقش در زدم اجازه گرفتم رفتم داخل
ارباب : برام قهوه بیار (سرد)
ته ویو
ا.ت دختر خوشگلیه ولی همشون هرزن عین میانا
فلش بک
داشتم میرفتم بار قرار داد ببندم آخه کی تو بار قرار میزاره رفتم بار که دیدم ......
خماری
۱۰ تالایک بعدی
دنبال کنندگان بشه ۲۰ تا
۱۴.۹k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.