love and smile
♡♡
* ۱ هفته بعد
رزی: با احساس بر خورد چیزی به سرم از خواب پریدم
وای چی شد
من کجام
مردم
جین: وا چته یه بالش سمتت پرت کردم
رزی: خیلی گاوییییییی
جین: باش😐
رزی: ساعت چنده
جین:۰۰: ۸
رزی: چییییییییییییی دیرم شد
جین: بخدا یبار دیگه اینجوری جیغ بزنی یکی از من میخوری ده تا از دیوار فهمیدی
رزی: باش ارام باش
سریع حاضر شدم رفتم سمت کافه بدو بدو رفتم که رسیدم
تهیونگ: سلام اومدی
رزی: ا.....ر.....ه.... * نفسش گرفته
تهیونگ: اممم خب امروز مرخصی دادن بهمون
رزی: جااااااااان
تهیونگ: عادت داری همش اینقدر جیغ میزنی
رزی: به تو چه
تهیونگ: باش
خب امشب تولد منه راستش........خب میتوی با برادرت بیای
رزی: این یه جور دعوت بود؟
تهیونگ: اره راستش
رزی: باشه خب ساعت چند بیایم
تهیونگ: ساعت ۸ شب
رزی: باشه پس شب میبینمت
تهیونگ: باش * ذوغ
رزی: رفتم خونه به جین گفتم
جین: باشه
*۷ شب
رزی: رفتم حاضر شدم ( اسلاید دوم) موهامو حالت دادم یه ارایش کیوت کردم و رقتم پیش جین
جین: من بلد نیستم این کروات رو ببندم* عصبی
رری: باشه* در حال جر خوردن
جین: نخند
رزی: باشه بزار برات ببندم
♡♡♡♡
* ۱ هفته بعد
رزی: با احساس بر خورد چیزی به سرم از خواب پریدم
وای چی شد
من کجام
مردم
جین: وا چته یه بالش سمتت پرت کردم
رزی: خیلی گاوییییییی
جین: باش😐
رزی: ساعت چنده
جین:۰۰: ۸
رزی: چییییییییییییی دیرم شد
جین: بخدا یبار دیگه اینجوری جیغ بزنی یکی از من میخوری ده تا از دیوار فهمیدی
رزی: باش ارام باش
سریع حاضر شدم رفتم سمت کافه بدو بدو رفتم که رسیدم
تهیونگ: سلام اومدی
رزی: ا.....ر.....ه.... * نفسش گرفته
تهیونگ: اممم خب امروز مرخصی دادن بهمون
رزی: جااااااااان
تهیونگ: عادت داری همش اینقدر جیغ میزنی
رزی: به تو چه
تهیونگ: باش
خب امشب تولد منه راستش........خب میتوی با برادرت بیای
رزی: این یه جور دعوت بود؟
تهیونگ: اره راستش
رزی: باشه خب ساعت چند بیایم
تهیونگ: ساعت ۸ شب
رزی: باشه پس شب میبینمت
تهیونگ: باش * ذوغ
رزی: رفتم خونه به جین گفتم
جین: باشه
*۷ شب
رزی: رفتم حاضر شدم ( اسلاید دوم) موهامو حالت دادم یه ارایش کیوت کردم و رقتم پیش جین
جین: من بلد نیستم این کروات رو ببندم* عصبی
رری: باشه* در حال جر خوردن
جین: نخند
رزی: باشه بزار برات ببندم
♡♡♡♡
۷.۰k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.