𝐩𝟏
𝐩𝟏
+ امیدوارم کلی به هردوتامون خوش بگذره.
درحالی که به جاده ی مه آلود روبه روش چشم دوخته بود گفت : اوم آره.
پاکت سیگارشو از جیبش درآورد و روشنش کرد : عزیزم واقعا نمیخوای این کوفتی رو ترک کنی؟
دود سیگارشو بیرون داد و گفت : حرفت مثل این میمونه که بهم بگی دیگه نفس نکش.
+ میدونم. ولی برای سلامتیت خوب نیست.
_ خیلی وقته چیزی برام مهم نیست بعد بخواد سلامتیم برام مهم باشه؟
+ یعنی منم برات مهم نیستم؟
_ تو تمام زندگیه منی.
با لبخند دلنشینی بهم خیره شدن. تهیونگ آروم دست دوست دخترو بلند کرد و بوسه ای روش کاشت.
دختر آروم دست هاشو میون دست های دوست پسرش قفل کرد : نگفتی میخوای منو کجا ببری.
+ یه ذره صبر کن نفسم. میخوایم بریم یه جای خوب. برای استراحت.
_ خوب کی میرسیم ؟
+ عا رسیدیم.
دختر نگاه کرد. کلبه ی چوبی قشنگی درست در دل جنگل قرار داشت. از ماشین پیاده شد و سیگارشو انداخت زمین و زیر پاش له کرد : نگفته بودی اینقدر پولداری.
+ کلبه ی بابای دوستمه. اجارش میده ولی به من گفت که مشکلی نیست اگه بابتش پول ندیم.
دختر درحالی که به سمت کلبه قدم بر میداشت گفت : میتونی وسایلو بیاری؟
+ آره عزیزم. برو تو.
_ باشه مرسی.
وارد کلبه شد. تمام وسایل چوبی بودن. لبخندی زد : تو همیشه حال منو خوب میکنی.
+ عزیزم من وسایلارو آوردم..... تو کجایی؟
به سمت طبقه ی دوم قدم برداشت. ا.ت رو توی بالکن دید. لیوان شرابی دستش بود و به بارون که رقصان به زمین میامد خیره شده بود. آروم از پشت بغلش کرد : هوا سرده نمیخوای بیای تو؟
_ وقتی بارون به این قشنگی میاد چرا باید بیام تو ؟
آروم حلقه ی دستاشو دور شکم دختر سفت کرد و سرشو تو گردن دختر برد و با صدای بمش زمزمه کرد : ای کاش که میتونستم همینجا مال خودم بکنمت.
دختر با پوزخندی جوابشو داد: من مال کسی نیستم و نمیشم آقای کیم.
+ دوست دارم ببینم وقتی زیر منی هم همینو میگی؟
با لبخند دخترو برگردوند و لباشو رو لبای دختر گذاشت. براید استایل بغلش کرد و آروم روی تخت گذاشتش. با لذت زبونشو وارد دهان دختر کرد و............ ( بله دیگه بله 😂)
خب اینم پارت 1 امیدوارم دوست داشته باشید.
لایک یادتون نره 💖
+ امیدوارم کلی به هردوتامون خوش بگذره.
درحالی که به جاده ی مه آلود روبه روش چشم دوخته بود گفت : اوم آره.
پاکت سیگارشو از جیبش درآورد و روشنش کرد : عزیزم واقعا نمیخوای این کوفتی رو ترک کنی؟
دود سیگارشو بیرون داد و گفت : حرفت مثل این میمونه که بهم بگی دیگه نفس نکش.
+ میدونم. ولی برای سلامتیت خوب نیست.
_ خیلی وقته چیزی برام مهم نیست بعد بخواد سلامتیم برام مهم باشه؟
+ یعنی منم برات مهم نیستم؟
_ تو تمام زندگیه منی.
با لبخند دلنشینی بهم خیره شدن. تهیونگ آروم دست دوست دخترو بلند کرد و بوسه ای روش کاشت.
دختر آروم دست هاشو میون دست های دوست پسرش قفل کرد : نگفتی میخوای منو کجا ببری.
+ یه ذره صبر کن نفسم. میخوایم بریم یه جای خوب. برای استراحت.
_ خوب کی میرسیم ؟
+ عا رسیدیم.
دختر نگاه کرد. کلبه ی چوبی قشنگی درست در دل جنگل قرار داشت. از ماشین پیاده شد و سیگارشو انداخت زمین و زیر پاش له کرد : نگفته بودی اینقدر پولداری.
+ کلبه ی بابای دوستمه. اجارش میده ولی به من گفت که مشکلی نیست اگه بابتش پول ندیم.
دختر درحالی که به سمت کلبه قدم بر میداشت گفت : میتونی وسایلو بیاری؟
+ آره عزیزم. برو تو.
_ باشه مرسی.
وارد کلبه شد. تمام وسایل چوبی بودن. لبخندی زد : تو همیشه حال منو خوب میکنی.
+ عزیزم من وسایلارو آوردم..... تو کجایی؟
به سمت طبقه ی دوم قدم برداشت. ا.ت رو توی بالکن دید. لیوان شرابی دستش بود و به بارون که رقصان به زمین میامد خیره شده بود. آروم از پشت بغلش کرد : هوا سرده نمیخوای بیای تو؟
_ وقتی بارون به این قشنگی میاد چرا باید بیام تو ؟
آروم حلقه ی دستاشو دور شکم دختر سفت کرد و سرشو تو گردن دختر برد و با صدای بمش زمزمه کرد : ای کاش که میتونستم همینجا مال خودم بکنمت.
دختر با پوزخندی جوابشو داد: من مال کسی نیستم و نمیشم آقای کیم.
+ دوست دارم ببینم وقتی زیر منی هم همینو میگی؟
با لبخند دخترو برگردوند و لباشو رو لبای دختر گذاشت. براید استایل بغلش کرد و آروم روی تخت گذاشتش. با لذت زبونشو وارد دهان دختر کرد و............ ( بله دیگه بله 😂)
خب اینم پارت 1 امیدوارم دوست داشته باشید.
لایک یادتون نره 💖
۱۰.۲k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.