💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 76🤍✨
(جیهوپ)
بعد قطع کردن تلفن همه یک نفس عمیق و کلافه کشیدن و هرکس یک طرف خودشو انداخت و نشست
کوک روز زمین نشست و شروع ب گریه کردن کرد اون حالش اصلا خوب نیست تهیونگ هم همینطور
زنگ در خورد احتمالاً مامان و بابای یونان اونام سخت پیگیرن و دنبال یونا میگردن
شوگا رفت در رو باز کنه منم کنار کوک نشستم و شروع کردم ب دل داری دادن
هوپی:کوک آروم باش یونا حالش خوبه دیدی ک کاری بهش نداشتن تا فردا پس فردام ک بالاخره نجاتش میدن او...
ک یهو کوک خودشو انداخت تو بغلم و گریش شدت گرفت
کوک: هیونگ دختر نازنازیمو توی یک اتاق سرد و تاریک نگه میدارن شب عروسیش خراب شد معلوم نیست غذا میخوره یا ن اون حالش اصلا خوب نیست من نمیتونم تحمل کنم (گریه ی شدید)
هوپی:هیس آروم باش کوک آروم
.......
(فردا)
(کوک)
چند شبه نخوابیدم
حالم خوب نیست داغونم دلم میخواد برم خودمو از تراس بندازم پایین راحت شم دارم دیوونه میشم
خودمو انداختم رو صندلی و سرمو تکیه دادم همینجوری ک تکون میخوردم و کلی فکر و خیال تو سرم بود یهو چشمام گرم شد و خوابم برد......
(2ساعت بعد)
گوشیم زنگ خورد ک با حول بلند شدم و نشستم نامی بود زود جواب دادم
کوک: بله هیونگ
نامی: کوک زود خودتو برسون ب لوکیشن یونا...یونا رو پیدا کردن بالاخره ب همه خبر دادم میریم کلانتری زود بیا
کوک:باشه باشه خدافظ
زود بلند شدم و در عرض 2 دقیقه آماده شدم و خودمو رسوندم ب ماشین
کل راهو انگار پرواز کردم تا رسیدم ب کلانتری
بدو بدو رفتم داخل ک دیدم یونا با یک حال داغون تو بغل مامانش نشسته و بچه ها دورش بودن و داشتن باهاش حرف میزدن
یونا: کوک...نامجون کوک چرا نمیاد🥺
اینو ک گفت بی اراده بلند صداش کردم و دوییدم سمتش تا منو دید چشماش برق زد و سمتم اومد و محکم همو بغل کردیم
تو بغلم شروع ب گریه کردن کرد ک منم گریم گرفت از بغلم بیرون کشیدمش و دستامو قالب صورتش کرد
کوک: قربونت برم من خوبی حالت خوبه (و لپش و پیشونیشو بوسید)
یونا:خو..خوبم 🥺 دلم برات تنگ شده بود
دوباره بغلش کردم و سه چهار دقیقه تو بغلم بود
بالاخره این کابوس مسخره تموم شد
داشتم از بغلش لذت میبردم ک تهیونگ با سرو صدا اومد و یونا رفت بغل تهیونگ
مرتیکه مزاحم
نفس راحتی کشیدم و لبخند خرگوشیی رو لبم شکل گرفت
حالم خوبه
حالم خیلی خوبه بالاخره تموم شد این ماجرای کوفتی
بالاخره ب عشقم ب زندگیم رسیدم
و بالاخره همه چیز ب حالت عادی برگشت.....
part 76🤍✨
(جیهوپ)
بعد قطع کردن تلفن همه یک نفس عمیق و کلافه کشیدن و هرکس یک طرف خودشو انداخت و نشست
کوک روز زمین نشست و شروع ب گریه کردن کرد اون حالش اصلا خوب نیست تهیونگ هم همینطور
زنگ در خورد احتمالاً مامان و بابای یونان اونام سخت پیگیرن و دنبال یونا میگردن
شوگا رفت در رو باز کنه منم کنار کوک نشستم و شروع کردم ب دل داری دادن
هوپی:کوک آروم باش یونا حالش خوبه دیدی ک کاری بهش نداشتن تا فردا پس فردام ک بالاخره نجاتش میدن او...
ک یهو کوک خودشو انداخت تو بغلم و گریش شدت گرفت
کوک: هیونگ دختر نازنازیمو توی یک اتاق سرد و تاریک نگه میدارن شب عروسیش خراب شد معلوم نیست غذا میخوره یا ن اون حالش اصلا خوب نیست من نمیتونم تحمل کنم (گریه ی شدید)
هوپی:هیس آروم باش کوک آروم
.......
(فردا)
(کوک)
چند شبه نخوابیدم
حالم خوب نیست داغونم دلم میخواد برم خودمو از تراس بندازم پایین راحت شم دارم دیوونه میشم
خودمو انداختم رو صندلی و سرمو تکیه دادم همینجوری ک تکون میخوردم و کلی فکر و خیال تو سرم بود یهو چشمام گرم شد و خوابم برد......
(2ساعت بعد)
گوشیم زنگ خورد ک با حول بلند شدم و نشستم نامی بود زود جواب دادم
کوک: بله هیونگ
نامی: کوک زود خودتو برسون ب لوکیشن یونا...یونا رو پیدا کردن بالاخره ب همه خبر دادم میریم کلانتری زود بیا
کوک:باشه باشه خدافظ
زود بلند شدم و در عرض 2 دقیقه آماده شدم و خودمو رسوندم ب ماشین
کل راهو انگار پرواز کردم تا رسیدم ب کلانتری
بدو بدو رفتم داخل ک دیدم یونا با یک حال داغون تو بغل مامانش نشسته و بچه ها دورش بودن و داشتن باهاش حرف میزدن
یونا: کوک...نامجون کوک چرا نمیاد🥺
اینو ک گفت بی اراده بلند صداش کردم و دوییدم سمتش تا منو دید چشماش برق زد و سمتم اومد و محکم همو بغل کردیم
تو بغلم شروع ب گریه کردن کرد ک منم گریم گرفت از بغلم بیرون کشیدمش و دستامو قالب صورتش کرد
کوک: قربونت برم من خوبی حالت خوبه (و لپش و پیشونیشو بوسید)
یونا:خو..خوبم 🥺 دلم برات تنگ شده بود
دوباره بغلش کردم و سه چهار دقیقه تو بغلم بود
بالاخره این کابوس مسخره تموم شد
داشتم از بغلش لذت میبردم ک تهیونگ با سرو صدا اومد و یونا رفت بغل تهیونگ
مرتیکه مزاحم
نفس راحتی کشیدم و لبخند خرگوشیی رو لبم شکل گرفت
حالم خوبه
حالم خیلی خوبه بالاخره تموم شد این ماجرای کوفتی
بالاخره ب عشقم ب زندگیم رسیدم
و بالاخره همه چیز ب حالت عادی برگشت.....
۶.۷k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.