💜زندگی مافیایی 💜
💜زندگی مافیایی 💜
P. ⁸
خب بچه ها پارم کردین که پارت بعدی رو بزار گذاشتم خوبه الان 😐🤌🏻😂
از حموم اومدیم بیرو جیمین حوله ای که تو کشو بود رو برداشت خودشو خشک کرد بعد حوله رو داد به من
ا. ت: چرا میدیش به من
جیمین: خودتو باش خشک کن
ا.ت: نمیخام من با این حوله خودمو خشک نمی کنم
جیمین بد نگاهم کرد حولره ازش گرفتم خودمو باش خشک کردم نشستم رو سندلی میز اریایش جیمین هم رو تخت ولو شده بود که خاستم برای اینکه دیشب تنبیهم کرد کرم بریزم اون حوله ای که تو دستم بودو برت کرد سمتش که از این شانس من اوفتاد تو صورتش با خودم گفتم ای خاک تو سرت دختر الان پارت میکنه
که جیمین هون حوله ایکه بش پرت کردمو پرت کرد سمت خودم افتاد تو سرم
جیمین: نگاه کن بیبی خودتی داری کرم میریزی واسه همینه هی درد میکشی
حرفی نزدم رفتم رو تخت دراز بکشم که
جیمین: اینجوری میخای بخوابی؟
ا. ت: پس چجوری بخوابم 😐
جیمین: سرت خیسه پاشو خشکش کن
ا. ت: ولم کن حوصله ندارم
جیمین: پاشو خودم برات خشک میکنم
بلند شدم رفتم سر میز ارایش نشستم جیمین تو آینه معلوم بود چشمم خورد به شکم عضلانیش که لخت بود فقط سلوار گرم کن پاش بود که یهو جیمین موهامو سفت کشید
ا. ت: ای اروم
جیمین خندید که فوری خندشو جمع کرد
ا.ت: به چی میخندی
جیمین: چی من نه نخندیدم
حرفی نزدمکه دوباره موهامو کشید
ا. ت: ایییییی
کلافه برگشتم سمت جیمین
ا. ت: موهامو کندی خوبه منم بیام موهای تورو بکنم
جیمین: کجا سفت کشیدم بعدشم صداتو واسه من نبر بالا (یکم داد)
حرفی نزدم معلوم بود جیمین خندش میاد ولی جلو خودشو میگرفت (اخی بچم😂😅)
که موهاموخشک کرد یادم اوفتاد لباس ندارم
ا. ت: جیمین من لباس ندارم چی بپوشم
جیمین: خب لخت بخواب
ا. ت: ای جیمین اذیت نکن دیگه من چی بپوشم
جیمین: برو یکی از لباسای منو بردار تا فردا میریم خرید لباس میخریم
رفتم سر کمد لباساش که حودی برداشتم به یه شلوار شلواره اندازم نبود درخش اوردم که رفتم پیش جیمین
جیمین با صدای بلد خندید
جیمین: بیبی کچولوم گم شده (باخنده)
ا. ت: اع جیمین نخند خوب لباس ندارم
جیمین: بهتره مراقب باشی نخورمت
با این حرفش یکم خجالات کشیدم ولی به رو خودم نیوردم
رفتم رو تخت دراز کشیدم که جیمین منو چسبوند سمت خودش میخاستم از تو بغلش دارم که اصلا نمیشد که خوابم برد..........
خب کیوتا اینم از این پارتپارم کردید تا بزارم حالا دیدید گذاشتم اخه منم درک کنید چون مدرسه که شروع شده و دیگه باید تکالیفامو انجام بدم یکم دیر میزارم خب تا پارت بعدی بای بای 💜❤💜حمایت یادتون نره کیوتا❤💜😁🙃ماچ به کلتون 😘❤😂😅💜❤
P. ⁸
خب بچه ها پارم کردین که پارت بعدی رو بزار گذاشتم خوبه الان 😐🤌🏻😂
از حموم اومدیم بیرو جیمین حوله ای که تو کشو بود رو برداشت خودشو خشک کرد بعد حوله رو داد به من
ا. ت: چرا میدیش به من
جیمین: خودتو باش خشک کن
ا.ت: نمیخام من با این حوله خودمو خشک نمی کنم
جیمین بد نگاهم کرد حولره ازش گرفتم خودمو باش خشک کردم نشستم رو سندلی میز اریایش جیمین هم رو تخت ولو شده بود که خاستم برای اینکه دیشب تنبیهم کرد کرم بریزم اون حوله ای که تو دستم بودو برت کرد سمتش که از این شانس من اوفتاد تو صورتش با خودم گفتم ای خاک تو سرت دختر الان پارت میکنه
که جیمین هون حوله ایکه بش پرت کردمو پرت کرد سمت خودم افتاد تو سرم
جیمین: نگاه کن بیبی خودتی داری کرم میریزی واسه همینه هی درد میکشی
حرفی نزدم رفتم رو تخت دراز بکشم که
جیمین: اینجوری میخای بخوابی؟
ا. ت: پس چجوری بخوابم 😐
جیمین: سرت خیسه پاشو خشکش کن
ا. ت: ولم کن حوصله ندارم
جیمین: پاشو خودم برات خشک میکنم
بلند شدم رفتم سر میز ارایش نشستم جیمین تو آینه معلوم بود چشمم خورد به شکم عضلانیش که لخت بود فقط سلوار گرم کن پاش بود که یهو جیمین موهامو سفت کشید
ا. ت: ای اروم
جیمین خندید که فوری خندشو جمع کرد
ا.ت: به چی میخندی
جیمین: چی من نه نخندیدم
حرفی نزدمکه دوباره موهامو کشید
ا. ت: ایییییی
کلافه برگشتم سمت جیمین
ا. ت: موهامو کندی خوبه منم بیام موهای تورو بکنم
جیمین: کجا سفت کشیدم بعدشم صداتو واسه من نبر بالا (یکم داد)
حرفی نزدم معلوم بود جیمین خندش میاد ولی جلو خودشو میگرفت (اخی بچم😂😅)
که موهاموخشک کرد یادم اوفتاد لباس ندارم
ا. ت: جیمین من لباس ندارم چی بپوشم
جیمین: خب لخت بخواب
ا. ت: ای جیمین اذیت نکن دیگه من چی بپوشم
جیمین: برو یکی از لباسای منو بردار تا فردا میریم خرید لباس میخریم
رفتم سر کمد لباساش که حودی برداشتم به یه شلوار شلواره اندازم نبود درخش اوردم که رفتم پیش جیمین
جیمین با صدای بلد خندید
جیمین: بیبی کچولوم گم شده (باخنده)
ا. ت: اع جیمین نخند خوب لباس ندارم
جیمین: بهتره مراقب باشی نخورمت
با این حرفش یکم خجالات کشیدم ولی به رو خودم نیوردم
رفتم رو تخت دراز کشیدم که جیمین منو چسبوند سمت خودش میخاستم از تو بغلش دارم که اصلا نمیشد که خوابم برد..........
خب کیوتا اینم از این پارتپارم کردید تا بزارم حالا دیدید گذاشتم اخه منم درک کنید چون مدرسه که شروع شده و دیگه باید تکالیفامو انجام بدم یکم دیر میزارم خب تا پارت بعدی بای بای 💜❤💜حمایت یادتون نره کیوتا❤💜😁🙃ماچ به کلتون 😘❤😂😅💜❤
۸.۳k
۲۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.