شادی پارت 11
از زبان یونا
خرید هامون تموم شد دیگه تقریبا ساعت شیش و نیم بود هممون خسته بودیم انقدر راه رفته بودیم میشد گفت کل خیابون رو چرخیده بودیم همینجوری داشتیم قدم میزدیم که چشمم خورد به ی مغازه ای که وسایل چوبی داشت
بدون اینکه به بچه ها بگم رفتم داخلش ولی تهیونگ متوجه شد و اومد دنبالم
واقعا قشنگ بودن دنبال جاکلیدی بودم که پیداشون کردم
دوتاشون ست بودن یکیشون دختر بود یکیشون پسر خیلی کیوت بود
تهیونگ هم که با من داشت میچرخید گفت : میای این دو تا ست رو بگیریم ؟ تعجب کردم از حرفش گفتم : منو تو ؟ گفت : آره دیگه
عجیب بود برام گفتم : خیلی خب . جاکلیدی ها رو برداشت و رفت حساب کنه
منم از مغازه رفتم بیرون که بچه ها منو دیدن اومدن سمتم سوجین گفت : کجایین شما ؟! گفتم : اومدیم این مغازه رو نگاه کنیم چطور ؟ گفت : نباید خبر بدین فکر کردیم تهیونگ تو رو با خودش برد ... که تهیونگ اومد و گفت : بگیرش یونا جاکلیدی رو داد بهم . می هی بد نگام میکرد . بعدشم برگشت سمت سوجین و گفت : یونا رو آوردم جاکلیدی خریدیم باید خبر میدادیم ؟ سوجین که حرصی شده بود گفت : ما همه با هم اومدیم بیرون ی دفعه ای هر کی پاشه بره هر جا دوست داره که خوش نمیگذره بهمون
خرید هامون تموم شد دیگه تقریبا ساعت شیش و نیم بود هممون خسته بودیم انقدر راه رفته بودیم میشد گفت کل خیابون رو چرخیده بودیم همینجوری داشتیم قدم میزدیم که چشمم خورد به ی مغازه ای که وسایل چوبی داشت
بدون اینکه به بچه ها بگم رفتم داخلش ولی تهیونگ متوجه شد و اومد دنبالم
واقعا قشنگ بودن دنبال جاکلیدی بودم که پیداشون کردم
دوتاشون ست بودن یکیشون دختر بود یکیشون پسر خیلی کیوت بود
تهیونگ هم که با من داشت میچرخید گفت : میای این دو تا ست رو بگیریم ؟ تعجب کردم از حرفش گفتم : منو تو ؟ گفت : آره دیگه
عجیب بود برام گفتم : خیلی خب . جاکلیدی ها رو برداشت و رفت حساب کنه
منم از مغازه رفتم بیرون که بچه ها منو دیدن اومدن سمتم سوجین گفت : کجایین شما ؟! گفتم : اومدیم این مغازه رو نگاه کنیم چطور ؟ گفت : نباید خبر بدین فکر کردیم تهیونگ تو رو با خودش برد ... که تهیونگ اومد و گفت : بگیرش یونا جاکلیدی رو داد بهم . می هی بد نگام میکرد . بعدشم برگشت سمت سوجین و گفت : یونا رو آوردم جاکلیدی خریدیم باید خبر میدادیم ؟ سوجین که حرصی شده بود گفت : ما همه با هم اومدیم بیرون ی دفعه ای هر کی پاشه بره هر جا دوست داره که خوش نمیگذره بهمون
۲.۰k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.