عشق من پارت ۴ ( گایز لباس ا.ت رو پست کردم )
ا.ت ویو :
آماده شدم و از خونه رفتم بیرون که یهو دیدم همون پسره با موتور اومده دنبالم چون میدونست موتور دوست دارم
ا.ت : ببخشید شما من رو تعقیب کردین
جونگ کوک : عذر میخوام ولی باید آدرس همکارم رو میدونستم تا بتونم برم دنبالشان لطفاً سوار بشید
ا.ت ویو : بهم گفت سوار شم و منم میخواستم سوار بشم ولی چون دامنم کمی تنگ و کوتاه بود ،نمیتونستم راحت سوار بشم ،
جونگ کوک ویو :
دیدم نمیتونه سوار موتور بشه پس پیاده شدم
ا.ت ویو : پسره پیاده شد و منو براید استایل بغل کرد و گذاشت رو موتور
جونگ کوک : دختره رو بغل کردم و گذاشتمش روی موتور که یهو دوباره جیغ کشید ، برگشتم دیدم که دامنش پاره شده ، کتمو در آوردم و دادم بهش
ا.ت ویو: کتشو داد بهم و منم گذاشتمش روی رونم و راه افتادیم ، بعد از چند دقیقه دیدم که جلوی معروف ترین فروشگاه وایساد و بهم گفت که پیاده بشم
جونگ کوک ویو : بردمش به یه فروشگاه و بهش گفتم که پیاده بشه تا براش یه دامن بخرم
جونگ کوک : لطفاً پیاده بشید
ا.ت : ولی آخه
جونگ کوک : دستم رو جلوش دراز کردم و دستمو گرفت و پیاده شد
دستاش خیلی نرم بودن و بهم آرامش میدادن
ا.ت : برام یه دامن خیلی خوشگل انتخاب کرد و خرید
جونگ کوک: دامن رو بهش دادم و گفتم که بپوشه
وقتی از رختکن اومد بیرون خیلییییی خوشگل شده بود ، نمیتونستم ازش چشم بردارم ، انگار که جلو چشمام یه فرشته وایساده
ا.ت : واقعا خوش سلیقه و جذاب بوددد اون دامن خیلی بهم میومد و تقریبا با پسره ست شده بودم چون اون هم یه شلوار سیا و منم دامن سیاه و هر دومون بلوز سفید پوشیده بودیم
دوباره سوار موتور شدیم و راه افتادیم
جونگ کوک : ببخشید میتونم اسمتون و سنتون رو بپرسم
ا.ت : اوه بله ببخشید یادم رفت خودمو معرفی کنم من کیم ا.ت هستم و ۱۶ سالمه و شما
جونگ کوک : منم جئون جونگ کوک هستم و ۲۲ سالمه
ا.ت ویو :بعد چند دقیقه صحبت با هم صمیمی شدیم و رسیدیم به کمپانی
وارد اتاق تمرین شدیم و اونجا واقعا علی بود ، پر از گیتار و میکروفون بود و من عاشقش بودم
بعد از چند دقیقه تمرین قرار شد که من سبک جدیدی رو یاد بگیرم ولی چون تازه باهاش آشنا شده بودم نمیتونستم درست بنوازم و استرس گرفته بودم
جونگ کوک ویو : دیدم که استرس گرفته پس
ا.ت ویو: جونگ کوک اومد و از پشت بغلم کرد و دستامو گرفت دستاش واقعا آرامش دهنده بودن بهم کمک کرد تا بهتر گیتار بزنم و بعد از چند ساعت تمرین تموم شد و همه رفتن
فقط منو جونگ کوک مونده بودیم که من میخواستم وسایلم رو جمع کنم که جونگ کوک اومد پیشم و....
برای امروز کافیه ۱۰ لایک و ۱۰ کامنت یادت نره❤️
آماده شدم و از خونه رفتم بیرون که یهو دیدم همون پسره با موتور اومده دنبالم چون میدونست موتور دوست دارم
ا.ت : ببخشید شما من رو تعقیب کردین
جونگ کوک : عذر میخوام ولی باید آدرس همکارم رو میدونستم تا بتونم برم دنبالشان لطفاً سوار بشید
ا.ت ویو : بهم گفت سوار شم و منم میخواستم سوار بشم ولی چون دامنم کمی تنگ و کوتاه بود ،نمیتونستم راحت سوار بشم ،
جونگ کوک ویو :
دیدم نمیتونه سوار موتور بشه پس پیاده شدم
ا.ت ویو : پسره پیاده شد و منو براید استایل بغل کرد و گذاشت رو موتور
جونگ کوک : دختره رو بغل کردم و گذاشتمش روی موتور که یهو دوباره جیغ کشید ، برگشتم دیدم که دامنش پاره شده ، کتمو در آوردم و دادم بهش
ا.ت ویو: کتشو داد بهم و منم گذاشتمش روی رونم و راه افتادیم ، بعد از چند دقیقه دیدم که جلوی معروف ترین فروشگاه وایساد و بهم گفت که پیاده بشم
جونگ کوک ویو : بردمش به یه فروشگاه و بهش گفتم که پیاده بشه تا براش یه دامن بخرم
جونگ کوک : لطفاً پیاده بشید
ا.ت : ولی آخه
جونگ کوک : دستم رو جلوش دراز کردم و دستمو گرفت و پیاده شد
دستاش خیلی نرم بودن و بهم آرامش میدادن
ا.ت : برام یه دامن خیلی خوشگل انتخاب کرد و خرید
جونگ کوک: دامن رو بهش دادم و گفتم که بپوشه
وقتی از رختکن اومد بیرون خیلییییی خوشگل شده بود ، نمیتونستم ازش چشم بردارم ، انگار که جلو چشمام یه فرشته وایساده
ا.ت : واقعا خوش سلیقه و جذاب بوددد اون دامن خیلی بهم میومد و تقریبا با پسره ست شده بودم چون اون هم یه شلوار سیا و منم دامن سیاه و هر دومون بلوز سفید پوشیده بودیم
دوباره سوار موتور شدیم و راه افتادیم
جونگ کوک : ببخشید میتونم اسمتون و سنتون رو بپرسم
ا.ت : اوه بله ببخشید یادم رفت خودمو معرفی کنم من کیم ا.ت هستم و ۱۶ سالمه و شما
جونگ کوک : منم جئون جونگ کوک هستم و ۲۲ سالمه
ا.ت ویو :بعد چند دقیقه صحبت با هم صمیمی شدیم و رسیدیم به کمپانی
وارد اتاق تمرین شدیم و اونجا واقعا علی بود ، پر از گیتار و میکروفون بود و من عاشقش بودم
بعد از چند دقیقه تمرین قرار شد که من سبک جدیدی رو یاد بگیرم ولی چون تازه باهاش آشنا شده بودم نمیتونستم درست بنوازم و استرس گرفته بودم
جونگ کوک ویو : دیدم که استرس گرفته پس
ا.ت ویو: جونگ کوک اومد و از پشت بغلم کرد و دستامو گرفت دستاش واقعا آرامش دهنده بودن بهم کمک کرد تا بهتر گیتار بزنم و بعد از چند ساعت تمرین تموم شد و همه رفتن
فقط منو جونگ کوک مونده بودیم که من میخواستم وسایلم رو جمع کنم که جونگ کوک اومد پیشم و....
برای امروز کافیه ۱۰ لایک و ۱۰ کامنت یادت نره❤️
۳.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.