پارت27
*جیهوپ اومد توی اتاق
جیهوپ:بچه....
ویمینکوک:هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
جیهوپ:اووو ا/ت خوابش برده*یواش
جیمین:اره*یواش
کوک:کاری داشتی هیونگ؟*یواش
جیهوپ:خواستم بگم بیاین غذا بخورین*یواش
تهیونگ:باشه برو ماهم میایم*یواش
جیهوپ:ا/ت رو بیدار میکنین؟*یواش
جیمین:نه الان میبرمش توی اتاق*یواش
تهیونگ:نوچ من میبرمش تو یهو میندازیش*یواش
جیمین:اخه چرا باید بندازمش*یواش و یکم عصبی
تهیونگ:اخه هم تو هم اون کوچولویین*یواش و با خنده
جیمین:یااا من برای تو دارم بعدشم من از ا/ت خیلی بلند ترم*یواش
کوک:اههه بسه دیگه خودم میبرمش*یواش
*کوک بلند شد ا/ت و براید استایل بغلش کرد جوری که بیدار نشه و نفهمه بردش توی اتاق که جیمین و تهیونگ خیلی حسودی کردن و عصبی شدن
جیهوپ:پسرا اروم باشین بیاین بریم پایین میخوایم باهاتون حرف بزنیم
جیمین:چه حرفی
جیهوپ:بیاین میفهمین
تهیونگ:خیر باشه
*رفتن پایین نشستن سر میز
جین:خب اوردیشون
نامی:پس ا/ت کو
جیهوپ:خواب بود ماهم بیدارش نکردیم
شوگا:کوک کجاست
جیمین:ا/ت رو برد توی اتاقش*عصبی
جین:جیمین شی جدیدا عصبی شدی
نامجون:اره چند وقتیه خیلی تغییر کردی
جیمین:من؟
شوگا:نه فقط تو نه تهیونگ و کوکم همینطور
تهیونگ:بسم الله"زیر لب"
جین:پس کوک کجاس چرا نمیاد
جیمین:بزا برم صداش کنم
کوک:اومدم اومدم
ویو چند دقیقه قبل کوک:
ا/ت رو براید استایل بغل کردم که بیدار نشه بردمش توی اتاقش خیلی یواش گذاشتمش رو تخت پتورو کشیدم روش که چند دقیقه بهش خیره شدم با خودم گفتم که این دختر برای من نشه چی ؟
اگه دوست دختر جیمین هیونگ یا تهیونگ بشه چی؟
وای خدا دارم دیوونه میشم
از اتاق اومدم بیرون درو بستم داشتم از پله ها پایین میومدم که دیدم جیمین هیونگ میخواست بیاد دنبال من
پایان ویو کوک
نامی:خب جونگ کوکم اومد
جین:خب بهتره بریم سر اصل مطلب
کوک:چیزی شده کاری کردیم؟
شوگا:الان میفهمیم
جیهوپ:پسرا شما عاشق ا/ت شدین؟
جیمین:...........
تهیونگ:..........
کوک:..........
جین:بچه ها سکوت نکنین
نامی:ما فقط میخوایم کمکتون کنیم
شوگا:حق با نامجونه میخوایم دلداریتون بدیم
کوک:دلداری؟
تهیونگ:خب الان ما بگیم اره چی میشه
شوگا:خب شما کارتون یکم سخته و الان حرف زدن راجبش پیچیدس
جیهوپ:خب اره هیونگ هر لحظه ممکنه ا/ت بیدار شه نظرتون چیه بریم بیرون؟
نامی:خوبه بریم
*اعضا اماده شدن پیاده رفتن به پارکی که نزدیک خونشون بود
........................
جیهوپ:بچه....
ویمینکوک:هیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
جیهوپ:اووو ا/ت خوابش برده*یواش
جیمین:اره*یواش
کوک:کاری داشتی هیونگ؟*یواش
جیهوپ:خواستم بگم بیاین غذا بخورین*یواش
تهیونگ:باشه برو ماهم میایم*یواش
جیهوپ:ا/ت رو بیدار میکنین؟*یواش
جیمین:نه الان میبرمش توی اتاق*یواش
تهیونگ:نوچ من میبرمش تو یهو میندازیش*یواش
جیمین:اخه چرا باید بندازمش*یواش و یکم عصبی
تهیونگ:اخه هم تو هم اون کوچولویین*یواش و با خنده
جیمین:یااا من برای تو دارم بعدشم من از ا/ت خیلی بلند ترم*یواش
کوک:اههه بسه دیگه خودم میبرمش*یواش
*کوک بلند شد ا/ت و براید استایل بغلش کرد جوری که بیدار نشه و نفهمه بردش توی اتاق که جیمین و تهیونگ خیلی حسودی کردن و عصبی شدن
جیهوپ:پسرا اروم باشین بیاین بریم پایین میخوایم باهاتون حرف بزنیم
جیمین:چه حرفی
جیهوپ:بیاین میفهمین
تهیونگ:خیر باشه
*رفتن پایین نشستن سر میز
جین:خب اوردیشون
نامی:پس ا/ت کو
جیهوپ:خواب بود ماهم بیدارش نکردیم
شوگا:کوک کجاست
جیمین:ا/ت رو برد توی اتاقش*عصبی
جین:جیمین شی جدیدا عصبی شدی
نامجون:اره چند وقتیه خیلی تغییر کردی
جیمین:من؟
شوگا:نه فقط تو نه تهیونگ و کوکم همینطور
تهیونگ:بسم الله"زیر لب"
جین:پس کوک کجاس چرا نمیاد
جیمین:بزا برم صداش کنم
کوک:اومدم اومدم
ویو چند دقیقه قبل کوک:
ا/ت رو براید استایل بغل کردم که بیدار نشه بردمش توی اتاقش خیلی یواش گذاشتمش رو تخت پتورو کشیدم روش که چند دقیقه بهش خیره شدم با خودم گفتم که این دختر برای من نشه چی ؟
اگه دوست دختر جیمین هیونگ یا تهیونگ بشه چی؟
وای خدا دارم دیوونه میشم
از اتاق اومدم بیرون درو بستم داشتم از پله ها پایین میومدم که دیدم جیمین هیونگ میخواست بیاد دنبال من
پایان ویو کوک
نامی:خب جونگ کوکم اومد
جین:خب بهتره بریم سر اصل مطلب
کوک:چیزی شده کاری کردیم؟
شوگا:الان میفهمیم
جیهوپ:پسرا شما عاشق ا/ت شدین؟
جیمین:...........
تهیونگ:..........
کوک:..........
جین:بچه ها سکوت نکنین
نامی:ما فقط میخوایم کمکتون کنیم
شوگا:حق با نامجونه میخوایم دلداریتون بدیم
کوک:دلداری؟
تهیونگ:خب الان ما بگیم اره چی میشه
شوگا:خب شما کارتون یکم سخته و الان حرف زدن راجبش پیچیدس
جیهوپ:خب اره هیونگ هر لحظه ممکنه ا/ت بیدار شه نظرتون چیه بریم بیرون؟
نامی:خوبه بریم
*اعضا اماده شدن پیاده رفتن به پارکی که نزدیک خونشون بود
........................
۱۳.۵k
۱۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.