تفرقه..
تفرقه..
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت¹³
ویو یانگهی
رفتم سمت اتاقم تا سونهی و بیارم..در و باز کردم که دیدم سونهی
سر چمدونش نشسته..
÷تو هنوز لباس انتخاب نکردییییی؟
×نه..
÷بدو دیگهههههه..دوست یانگمی و داداشش اومدنااا
×واقعا؟حالا اسم دوستش چی هست؟
÷اسم دوستش بورامه اسم داداشش جونگکوک
×اوو..تو برو منم لباسم و پیدا کردم الان میام
ویو سونهی
لباسم و پوشیدم و موهامم بستم و رفتم پایین..اون همون پسری بود که اونروز کمکمون کرد بریم دانشگاه..یعنی بورام دوست یانگمیه و جونگکوک هم برادر بورام.
ویو جونگکوک
یانگهی و دوستش اومدن پایین و قرار بود با ماشین برادر یانگمی برن پیش بقیه.یانگمی که اومد من و بورام و یونا رفتیم و اونا هم با رانندگی یانگهی قرار شد بیان.
نیم ساعت بعد_ویو یانگمی
بلخره رسیدیم آرامگاه..من و بورام و سونهی و یانگهی با یونا رفتیم پیش اوما تا دلداریش بدیم و جونگکوک و دائهجونگ هم رفتن که وسایل لازم رو بخرن و بیارن اینجا..
-(گریه)
# او..اومااا
-ب..(گریه)بله؟
÷اوماا..اروم بااااش..مطمئنا آبا هم دوست نداره تو اینجوری گریه کنی.
-(گریه)
×خانوم کیم..لطفا آروم باشید..
-(گریه)....ل..لطفا از اینجا برید..یانگمی و بورام..برید پیش برادر بورام..یانگهی..سونهی رو ببر پیش برادر بورام و بعد از کردن سفارش های لازم خودتم برو پیششون..
÷چ..چشم..
ویو خانوم کیم
.........
چون کم شد پارت ۱۴ رو هم الان میزارم💙
$$$$$$$$$$$$$$$
پارت¹³
ویو یانگهی
رفتم سمت اتاقم تا سونهی و بیارم..در و باز کردم که دیدم سونهی
سر چمدونش نشسته..
÷تو هنوز لباس انتخاب نکردییییی؟
×نه..
÷بدو دیگهههههه..دوست یانگمی و داداشش اومدنااا
×واقعا؟حالا اسم دوستش چی هست؟
÷اسم دوستش بورامه اسم داداشش جونگکوک
×اوو..تو برو منم لباسم و پیدا کردم الان میام
ویو سونهی
لباسم و پوشیدم و موهامم بستم و رفتم پایین..اون همون پسری بود که اونروز کمکمون کرد بریم دانشگاه..یعنی بورام دوست یانگمیه و جونگکوک هم برادر بورام.
ویو جونگکوک
یانگهی و دوستش اومدن پایین و قرار بود با ماشین برادر یانگمی برن پیش بقیه.یانگمی که اومد من و بورام و یونا رفتیم و اونا هم با رانندگی یانگهی قرار شد بیان.
نیم ساعت بعد_ویو یانگمی
بلخره رسیدیم آرامگاه..من و بورام و سونهی و یانگهی با یونا رفتیم پیش اوما تا دلداریش بدیم و جونگکوک و دائهجونگ هم رفتن که وسایل لازم رو بخرن و بیارن اینجا..
-(گریه)
# او..اومااا
-ب..(گریه)بله؟
÷اوماا..اروم بااااش..مطمئنا آبا هم دوست نداره تو اینجوری گریه کنی.
-(گریه)
×خانوم کیم..لطفا آروم باشید..
-(گریه)....ل..لطفا از اینجا برید..یانگمی و بورام..برید پیش برادر بورام..یانگهی..سونهی رو ببر پیش برادر بورام و بعد از کردن سفارش های لازم خودتم برو پیششون..
÷چ..چشم..
ویو خانوم کیم
.........
چون کم شد پارت ۱۴ رو هم الان میزارم💙
۱.۹k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.