مافیا جذااااب مغرور p:42
ات ویو :
تصمیم گرفتم بهش بگم بریم خونه اونم یه لبخند فیک زد و رفتیم بیرون همون لحظه کوک بهم زنگ زد
کوک : ات
ات : بله
کوک : بیا پیشم
ات :چیزی شده؟
کوک : بیا پیشم
ات: اوکی
و قطع کردم رفتم پیش سوهو
ات : من باید برم کوک میگه برم پیشش
سوهو :میخوای برسونمت
ات :نه لازم نیست با تاکسی میرم
سوهو : اوکی *لبخند فیک
( راستی حرفای کوک مست هست )
رفتم یه تاکسی گرفتم به سمت عمارت کوک رفتم
سوهو ویو :
از اون موقع که اون مشروبو خوردم تحریک شدم ولی خودمو کنترل کردم که به ات صدمه ای نرسه بع گفت کوک گفته بیاد اولش ناراحت شدم ولی گفتم بهتره پیشم صدمه ای نمیبینه
کوک ویو :
مست کرده بودم فقط اتو میخواستم بهش زنگ زدم که گفت میاد زنگ در زده شد رفتم باز کردم دیدم ات ( الان ساعت ۲ شب داشته باشید و خدمتکار ها خوابن ) بغلش کردم که اونم بغلم کرد
ات : کوک تو مستی ؟
کوک :فقط یه کوچولو خوردم
ات : آره معلومه
کوک :اذیت نکن
کوک : دلم واست تنگ شده
ات : چرا ؟
کوک: که سرمو بردم داخل گردنش و بو کشیدم و یه کیس مارک بنفش روی گردنش گذاشتم که ناله ش در اومد همون کافی بود با چشمای خمار نگاش کردم
کوک: ات من الان میخوامت
ات : نه کو...
ات ویو :
تاخواستم جمله مو کامل کنم دیدم داره می بوستن از گوشه لبم گاز کوچیکی گرفت
بقیه پارت بعد
تصمیم گرفتم بهش بگم بریم خونه اونم یه لبخند فیک زد و رفتیم بیرون همون لحظه کوک بهم زنگ زد
کوک : ات
ات : بله
کوک : بیا پیشم
ات :چیزی شده؟
کوک : بیا پیشم
ات: اوکی
و قطع کردم رفتم پیش سوهو
ات : من باید برم کوک میگه برم پیشش
سوهو :میخوای برسونمت
ات :نه لازم نیست با تاکسی میرم
سوهو : اوکی *لبخند فیک
( راستی حرفای کوک مست هست )
رفتم یه تاکسی گرفتم به سمت عمارت کوک رفتم
سوهو ویو :
از اون موقع که اون مشروبو خوردم تحریک شدم ولی خودمو کنترل کردم که به ات صدمه ای نرسه بع گفت کوک گفته بیاد اولش ناراحت شدم ولی گفتم بهتره پیشم صدمه ای نمیبینه
کوک ویو :
مست کرده بودم فقط اتو میخواستم بهش زنگ زدم که گفت میاد زنگ در زده شد رفتم باز کردم دیدم ات ( الان ساعت ۲ شب داشته باشید و خدمتکار ها خوابن ) بغلش کردم که اونم بغلم کرد
ات : کوک تو مستی ؟
کوک :فقط یه کوچولو خوردم
ات : آره معلومه
کوک :اذیت نکن
کوک : دلم واست تنگ شده
ات : چرا ؟
کوک: که سرمو بردم داخل گردنش و بو کشیدم و یه کیس مارک بنفش روی گردنش گذاشتم که ناله ش در اومد همون کافی بود با چشمای خمار نگاش کردم
کوک: ات من الان میخوامت
ات : نه کو...
ات ویو :
تاخواستم جمله مو کامل کنم دیدم داره می بوستن از گوشه لبم گاز کوچیکی گرفت
بقیه پارت بعد
۲۹.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.