پارت 2
عاشق بودن تا ابد
رئیس: نه کاری نباید کنی گفتم بدونی که اگه یهو دیدیش باهاش در نیوفتی
کوک: باشه حواسم هست من رفتم
رئیس: به سلامت
ویو گرافیه ادمین
چند روز همینجوری گذشت و هیچ اتفاقی نیوفتاد و عالی بود تا اینکه
نامی: ته فردا باید بریم دنبال بارا
ته: باشه
فردا
ویو گرافی ی ته
رفتیم سر قرار و بله حدسم درست بود برامون تله گذاشتن اما من میدونستم و شروع کردیم به جنگیدن که حواسم نبود تیر خوردم اونم یکی نه دوتا تو دستم
ته: آخ
هوپی: خوبی؟
ته: نه
شوگا: باید بریم بیمارستان مجبوریم
جین: شوگا راست میگه
ته: باشه بریم
ویو گرافیه ادمین
اعضا رسیدن به بیمارستانی که کوک توش کار میکنه و ته بیهوش شده بود
ویو گرافیه ته
وقتی بیدار شدم یهووو....
ادامه دارد
رئیس: نه کاری نباید کنی گفتم بدونی که اگه یهو دیدیش باهاش در نیوفتی
کوک: باشه حواسم هست من رفتم
رئیس: به سلامت
ویو گرافیه ادمین
چند روز همینجوری گذشت و هیچ اتفاقی نیوفتاد و عالی بود تا اینکه
نامی: ته فردا باید بریم دنبال بارا
ته: باشه
فردا
ویو گرافی ی ته
رفتیم سر قرار و بله حدسم درست بود برامون تله گذاشتن اما من میدونستم و شروع کردیم به جنگیدن که حواسم نبود تیر خوردم اونم یکی نه دوتا تو دستم
ته: آخ
هوپی: خوبی؟
ته: نه
شوگا: باید بریم بیمارستان مجبوریم
جین: شوگا راست میگه
ته: باشه بریم
ویو گرافیه ادمین
اعضا رسیدن به بیمارستانی که کوک توش کار میکنه و ته بیهوش شده بود
ویو گرافیه ته
وقتی بیدار شدم یهووو....
ادامه دارد
۱.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.