پارت 1
پارت 1
با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم یهو مثل جن از رو تختم بلند شدم فکر کردم دیرم شده ولی وقتی ساعتو نگاه کردم دیدم نه خداروشکر دیر نشده رفتم درو باز کنم هرچی دستیگرو فشار میدادم باز نمیشد اخر فهمیدم درو دیشب قفل کرده بودم بالاخره درو باز کردم و رفتم پایین بدون اینکه صبحانه بخورم سریع رفتم حمام بعد اینکه از حمام اومدم بیرون سریع موهامو خشک کردمو لباس فرم مردسه رو پوشیدم خیلی استرس داشتم البته خوشحالم بودم چون امروز روز اول در کره و توی مدرسه ( راستی اول دبیرستان بودم) بعد زنگ در خورد از لحن در زدن فهمیدن جیهیو خانم هستن سریع درو باز کردم جیهیو: دختر کجایی دیرمون شد اه بدو من: خیلی خب حالا زود باش، تا خود مثل چی دوییدیم بعد ده دقیقه بالاخره رسیدیم
مدرسه خیلی شلوغ بود بعد وقتی رفتیم تو مدرسه همه به ما نگاه میکردن
جیهیو: اریکا چرا اینا اینجوری نگامون میکنن
من: خب چون کره ای نیستیم تعجب کردن. همینجور داشتیم میرفتیم که یهو یه ماشین مدل بالا رفت تو گِل و همه ی لباسمون گِلی شد از قیافه ی جیهیو معلوم بود میخواد طرفو جر بده
من: جیهیو لطفا اروم باش خودم درستش میکنم یهو دیدیم یه پسره از ماشین اومد بیرونو گفت جوووون چه جیگرایی دیگه اعصابم خورد شد رفتم جلوشو گفتم به چه جرئتی رو ما گِل پاشیدی تمام لباسمون گِل خالی شد
پسره: حیلی خب زیاد جوش نزن بیا این پولو بگیر برو لباستونو بده خشک شویی راستی بعد سوئیچشو پرت کرد طرفم منم گرفتم گفت: ماشینمو پارک کن راستی مراقب باش روش خط نیوفته
دیگه مخ برام نموند رفتم سوار ماشینش شدم ماشینشو بردم تو گل انقدر عقب و جلو کردم ماشینش با گل یکی شده بود بعد از ماشین پیاده شدم رفتم جلوشو گفتم بیا این پولو بگیر ماشینتو ببر کارواش اخه رنگشم دیگه معلوم نیست
بعد دست جیهیو رو گرفتم و داشتیم میرفتیم که گفت پشیمون میشی من: با پوزخند گفتم عمراً بعد.......
بچه ها امیدوارم خوب نوشته باشم 🙂
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم یهو مثل جن از رو تختم بلند شدم فکر کردم دیرم شده ولی وقتی ساعتو نگاه کردم دیدم نه خداروشکر دیر نشده رفتم درو باز کنم هرچی دستیگرو فشار میدادم باز نمیشد اخر فهمیدم درو دیشب قفل کرده بودم بالاخره درو باز کردم و رفتم پایین بدون اینکه صبحانه بخورم سریع رفتم حمام بعد اینکه از حمام اومدم بیرون سریع موهامو خشک کردمو لباس فرم مردسه رو پوشیدم خیلی استرس داشتم البته خوشحالم بودم چون امروز روز اول در کره و توی مدرسه ( راستی اول دبیرستان بودم) بعد زنگ در خورد از لحن در زدن فهمیدن جیهیو خانم هستن سریع درو باز کردم جیهیو: دختر کجایی دیرمون شد اه بدو من: خیلی خب حالا زود باش، تا خود مثل چی دوییدیم بعد ده دقیقه بالاخره رسیدیم
مدرسه خیلی شلوغ بود بعد وقتی رفتیم تو مدرسه همه به ما نگاه میکردن
جیهیو: اریکا چرا اینا اینجوری نگامون میکنن
من: خب چون کره ای نیستیم تعجب کردن. همینجور داشتیم میرفتیم که یهو یه ماشین مدل بالا رفت تو گِل و همه ی لباسمون گِلی شد از قیافه ی جیهیو معلوم بود میخواد طرفو جر بده
من: جیهیو لطفا اروم باش خودم درستش میکنم یهو دیدیم یه پسره از ماشین اومد بیرونو گفت جوووون چه جیگرایی دیگه اعصابم خورد شد رفتم جلوشو گفتم به چه جرئتی رو ما گِل پاشیدی تمام لباسمون گِل خالی شد
پسره: حیلی خب زیاد جوش نزن بیا این پولو بگیر برو لباستونو بده خشک شویی راستی بعد سوئیچشو پرت کرد طرفم منم گرفتم گفت: ماشینمو پارک کن راستی مراقب باش روش خط نیوفته
دیگه مخ برام نموند رفتم سوار ماشینش شدم ماشینشو بردم تو گل انقدر عقب و جلو کردم ماشینش با گل یکی شده بود بعد از ماشین پیاده شدم رفتم جلوشو گفتم بیا این پولو بگیر ماشینتو ببر کارواش اخه رنگشم دیگه معلوم نیست
بعد دست جیهیو رو گرفتم و داشتیم میرفتیم که گفت پشیمون میشی من: با پوزخند گفتم عمراً بعد.......
بچه ها امیدوارم خوب نوشته باشم 🙂
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۳۷.۶k
۲۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.