برادران کیوسکه پارت ۴
باجی رفت در رو باز کرد و ی کوتولچه ی طلایی وارد شد
(معذرت میخوام از فن های مایکی)
کوتول: سلام باجی ، سلام چیفویو ، سل... اا این کیه ؟
باجی: یو ببینم الان اون بالا چیکار میکنی؟؟
منم ک از فرست استفاده کرده بودم و اومده بودم روی کابینت تا از کابینت دیواری چیز میز بردارم گفتم
یو: فکرشم نکن غذا های بیمزه و بی نمک تو و بقولم /:
کوتول:تو کیعی ؟
یو: اسپایدرمنم +ـ+
و بعد با وسایلی که تو دستم بود از کابینت پریدم پایین و ریختمشون تو دیگ و زیرشون رو روشن کردم
باجی :مایکی این برادر کوچیکه ی من یوکی عه
مایکی : تو از کی تا حالا برادر دار شدی به من نگفتی؟
باجی:۱۴ ساله برادر دار شدم ولی بیشتر مواقع بیرونه و نمیدونم الان چرا اینجاست
یو: ۱- اینجا خونمه ۲-بچه ها کار دارن و سرشون شلوغه ۳- من بیکارم ۴-به تو چه ؟
شیفو : بوی سوختنی نمیاد ؟
باجی : استاد اشپزی غذاتون داره میسوزه
یو : اما من که زیرشو کم ک...
خاککک بجای غذای زیر غذای باجی روشن شد
باجی: یو تو چه غلطی خوردی؟
یا دوریاکی مقدس این چجوری مثل جن پشتم ظاهر شد
یو:باجی من هنوز چیزی نخوردم
باجی : خوب پس تو غذایی ک سوزوندی رو میخوری ماهم ایننو
*بعد ناهار *
یو :من دفعه اخرمه غذای تورو میخورم یا کنار غذای تو غذا درست میکنم
باجی : منم دفعه اخرم باشه واسه ی تو غذا درست میکنم
یو : خداروشکر
باجی هم با از خداتم باشه بهم نگاه کرد
منم رفتم تو اتاقم و مشغول انیمه دیدن شدم یکم بعدش رفتم حموم و اومدم بیرون
شیفو :یو تو کی وقت کردی مو هاتو رنگ کنی؟
مایکی : راست میگه پنج دقیقه کلا حموم نبودی
باجی: عجیبش اینه که در صورت عادی دوساعت میموندی اون تو
یو : مو هامو ؟؟
بعد رفتم جلوی اینه
یو: ععععععععععععععععع حالا چرا باید صورتی باشه
شیفو:ولی یوکی خیلی هم بد نشوده ها
مایکی : هوم اره بخواطر اینکه همش نشده باحاله
باجی : تازه مایکی، موهاش هم رنگ سانزوعه
منم زیر لب گفتم
یو:بچرخ تا بچرخی میو
رفتم تو اتاقم نشستم بعد از چند دقیقه باجی اومد تو اتاقم و گفت
باجی: یو من دارم میرم پیش بچه ها مایکی گفت ببینم توعم میای یا نه
یو :شاید باورت نشه ولی من همیشه فکر میکردم تو یه افسرده ی تنهای خرخونی
باجی:یه کلمه ازین حرفا بیای پیش دوستام بزنی ...
یو: باشه بابا فهمیدم
و بعد باجی رفت بیرون من حاضر شدم و رفتم پشت باجی نشستم و ته موتور رو گرفتم و تکیمو به اون دادم و رفتیم گنگ
------------------------------------------
(معذرت میخوام از فن های مایکی)
کوتول: سلام باجی ، سلام چیفویو ، سل... اا این کیه ؟
باجی: یو ببینم الان اون بالا چیکار میکنی؟؟
منم ک از فرست استفاده کرده بودم و اومده بودم روی کابینت تا از کابینت دیواری چیز میز بردارم گفتم
یو: فکرشم نکن غذا های بیمزه و بی نمک تو و بقولم /:
کوتول:تو کیعی ؟
یو: اسپایدرمنم +ـ+
و بعد با وسایلی که تو دستم بود از کابینت پریدم پایین و ریختمشون تو دیگ و زیرشون رو روشن کردم
باجی :مایکی این برادر کوچیکه ی من یوکی عه
مایکی : تو از کی تا حالا برادر دار شدی به من نگفتی؟
باجی:۱۴ ساله برادر دار شدم ولی بیشتر مواقع بیرونه و نمیدونم الان چرا اینجاست
یو: ۱- اینجا خونمه ۲-بچه ها کار دارن و سرشون شلوغه ۳- من بیکارم ۴-به تو چه ؟
شیفو : بوی سوختنی نمیاد ؟
باجی : استاد اشپزی غذاتون داره میسوزه
یو : اما من که زیرشو کم ک...
خاککک بجای غذای زیر غذای باجی روشن شد
باجی: یو تو چه غلطی خوردی؟
یا دوریاکی مقدس این چجوری مثل جن پشتم ظاهر شد
یو:باجی من هنوز چیزی نخوردم
باجی : خوب پس تو غذایی ک سوزوندی رو میخوری ماهم ایننو
*بعد ناهار *
یو :من دفعه اخرمه غذای تورو میخورم یا کنار غذای تو غذا درست میکنم
باجی : منم دفعه اخرم باشه واسه ی تو غذا درست میکنم
یو : خداروشکر
باجی هم با از خداتم باشه بهم نگاه کرد
منم رفتم تو اتاقم و مشغول انیمه دیدن شدم یکم بعدش رفتم حموم و اومدم بیرون
شیفو :یو تو کی وقت کردی مو هاتو رنگ کنی؟
مایکی : راست میگه پنج دقیقه کلا حموم نبودی
باجی: عجیبش اینه که در صورت عادی دوساعت میموندی اون تو
یو : مو هامو ؟؟
بعد رفتم جلوی اینه
یو: ععععععععععععععععع حالا چرا باید صورتی باشه
شیفو:ولی یوکی خیلی هم بد نشوده ها
مایکی : هوم اره بخواطر اینکه همش نشده باحاله
باجی : تازه مایکی، موهاش هم رنگ سانزوعه
منم زیر لب گفتم
یو:بچرخ تا بچرخی میو
رفتم تو اتاقم نشستم بعد از چند دقیقه باجی اومد تو اتاقم و گفت
باجی: یو من دارم میرم پیش بچه ها مایکی گفت ببینم توعم میای یا نه
یو :شاید باورت نشه ولی من همیشه فکر میکردم تو یه افسرده ی تنهای خرخونی
باجی:یه کلمه ازین حرفا بیای پیش دوستام بزنی ...
یو: باشه بابا فهمیدم
و بعد باجی رفت بیرون من حاضر شدم و رفتم پشت باجی نشستم و ته موتور رو گرفتم و تکیمو به اون دادم و رفتیم گنگ
------------------------------------------
۳.۵k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.