پارت۴ خیلی نوشتم حمایت کنید
ویولت گفت:من امروز تولدمه....
جونگ کوک:مبارک باشهه
تهیونگ:تولدت مبارک
ویولت:ممنون ولی میشه به عنوان کادوی تولدم یه چیز و بهم بدید؟
تهیونگ:آره ولی چی؟
ویولت:من ازتون زمرد قرمز(همینجوری از خودم درآوردم😅)و می خوام.
جونگ کوک:اون یه سنگه مرغوبه، من اون و پارسال برای تولدم هدیه گرفتم، فقط برا چی می خوای؟
ویولت:من وقتی بچه بودم مادرم برای تولدم بهم داد ولی من گمش کردم و تو حصرتش موندم😔
ویو جونگ کوک
من که شاهزاده ام میتونم اون و دوباره پیدا کنم بعدشم اینجوری میتونم دل ویولت و بدست بیارم
راوی
جونگ کوک گفت:من... برم یکم توت فرنگی بیارم
هر دو گفتن باشه
ویو تهیونگ
میدونم جونگ کوک می خواد یه کاری بکنه پس باید خودم و به ویولت نزدیک کنم.
تهیونگ:ویولت بیا بشینیم
ویولت:باشه
تهیونگ:مادرت فوت کرده؟ببخشیدا این و میپرسم
ویولت:نه مشکلی نیست، ولی مادر و پدرم هر دو فوت کردن من از ۶ سالگی یتیم شدم.
دیدم چشاش پر اشک شد آروم بغلش کردم گفتم مشکلی نیست.(فشار چیع😏)
ویو جونگ کوک
رسیدم به قصر داشتم به اتاقم میرفتم که مادرم گفت:جونگ کوک چرا برگشتی؟تهیونگ پس کجاست؟
جونگ کوک:اون موند پیش ویولت من اومدم توت فرنگی ببرم.
ملکه:حتما ویولت دوست داره؟
چیزی نگفتم
ملکه:حدس میزدم فقط می خوام یه مهمونی راه بندازم و دخترا رو دعوت کنم تا عروس دار بشم بیا این دعوت نامه رو بگیر بده به ویولت منتظرم ببینم کدومتون دلش و بدست میاره
جونگ کوک:مهمونی کی هست؟
ملکه:فردا
رفتم تو اتاق و زمردو برداشتم
برگشتم دیدم تهیونگ و ویولت دارن حرف میزنن
راوی
جونگ کوک:ویولت
ویولت:بله؟
(علامت کوک-ویولت*)
-بیا اینم همون زمرد
ویولت برقی تو چشماش زده شد
*وایی ممنونم جونگکوک و پرید بغلش(فشار چیههععع)
-خواهش میکنم فقط این دعوتنامه هم بگیر
*این چیه؟
-مادرم یه مهمونی ترتیب داده که اونجا برای ما عروس پیدا میکنه لطفا بیا
ویولت سرشو انداخت پایین و
گفت:باشه
بعد رفت و سوار اسب شد ورفت
ته:خوب داری دلش بدست میاریا.
کوک:😁
فردا
روز مهمونی فرا رسیدم بود جونگ کوک و تهیونگ بهترین لباسشون و پوشیده بودن و منتظر ویولت بودن، همه ی دخترا اومده بودن ملکه داشت دخترا رو به جونگ کوک و تهیونگ معرفی میکرد که ویولت با یک لباس زیبا وارد شد، خیلی خوشگل شده بود
به ملکه و پادشاه تعظیم کرد
جونگ کوک و تهیونگ رفتن پیشش و و ویولت بهشون تعظیم کرد و دست داد
ولی یه چیزی عجیب بود ویولت زمرد رو بسته بود به دستش که باعث به فکر بردن ته و کوک شد(باهمون دستش به اینا دست داد)
آهنگ پخش شد و جونگ کوک رفت با ویولت رقصید بعدشم تهیونگ باهاش رقصید(نوبتی😂)
رفتن داشتن صحبت میکردن که
ویولت وقتی نوشیدنی رو خورد یه دفعه......
حمایت کنید دستم درد گرفت
پارت ۲ لباس ویولت
جونگ کوک:مبارک باشهه
تهیونگ:تولدت مبارک
ویولت:ممنون ولی میشه به عنوان کادوی تولدم یه چیز و بهم بدید؟
تهیونگ:آره ولی چی؟
ویولت:من ازتون زمرد قرمز(همینجوری از خودم درآوردم😅)و می خوام.
جونگ کوک:اون یه سنگه مرغوبه، من اون و پارسال برای تولدم هدیه گرفتم، فقط برا چی می خوای؟
ویولت:من وقتی بچه بودم مادرم برای تولدم بهم داد ولی من گمش کردم و تو حصرتش موندم😔
ویو جونگ کوک
من که شاهزاده ام میتونم اون و دوباره پیدا کنم بعدشم اینجوری میتونم دل ویولت و بدست بیارم
راوی
جونگ کوک گفت:من... برم یکم توت فرنگی بیارم
هر دو گفتن باشه
ویو تهیونگ
میدونم جونگ کوک می خواد یه کاری بکنه پس باید خودم و به ویولت نزدیک کنم.
تهیونگ:ویولت بیا بشینیم
ویولت:باشه
تهیونگ:مادرت فوت کرده؟ببخشیدا این و میپرسم
ویولت:نه مشکلی نیست، ولی مادر و پدرم هر دو فوت کردن من از ۶ سالگی یتیم شدم.
دیدم چشاش پر اشک شد آروم بغلش کردم گفتم مشکلی نیست.(فشار چیع😏)
ویو جونگ کوک
رسیدم به قصر داشتم به اتاقم میرفتم که مادرم گفت:جونگ کوک چرا برگشتی؟تهیونگ پس کجاست؟
جونگ کوک:اون موند پیش ویولت من اومدم توت فرنگی ببرم.
ملکه:حتما ویولت دوست داره؟
چیزی نگفتم
ملکه:حدس میزدم فقط می خوام یه مهمونی راه بندازم و دخترا رو دعوت کنم تا عروس دار بشم بیا این دعوت نامه رو بگیر بده به ویولت منتظرم ببینم کدومتون دلش و بدست میاره
جونگ کوک:مهمونی کی هست؟
ملکه:فردا
رفتم تو اتاق و زمردو برداشتم
برگشتم دیدم تهیونگ و ویولت دارن حرف میزنن
راوی
جونگ کوک:ویولت
ویولت:بله؟
(علامت کوک-ویولت*)
-بیا اینم همون زمرد
ویولت برقی تو چشماش زده شد
*وایی ممنونم جونگکوک و پرید بغلش(فشار چیههععع)
-خواهش میکنم فقط این دعوتنامه هم بگیر
*این چیه؟
-مادرم یه مهمونی ترتیب داده که اونجا برای ما عروس پیدا میکنه لطفا بیا
ویولت سرشو انداخت پایین و
گفت:باشه
بعد رفت و سوار اسب شد ورفت
ته:خوب داری دلش بدست میاریا.
کوک:😁
فردا
روز مهمونی فرا رسیدم بود جونگ کوک و تهیونگ بهترین لباسشون و پوشیده بودن و منتظر ویولت بودن، همه ی دخترا اومده بودن ملکه داشت دخترا رو به جونگ کوک و تهیونگ معرفی میکرد که ویولت با یک لباس زیبا وارد شد، خیلی خوشگل شده بود
به ملکه و پادشاه تعظیم کرد
جونگ کوک و تهیونگ رفتن پیشش و و ویولت بهشون تعظیم کرد و دست داد
ولی یه چیزی عجیب بود ویولت زمرد رو بسته بود به دستش که باعث به فکر بردن ته و کوک شد(باهمون دستش به اینا دست داد)
آهنگ پخش شد و جونگ کوک رفت با ویولت رقصید بعدشم تهیونگ باهاش رقصید(نوبتی😂)
رفتن داشتن صحبت میکردن که
ویولت وقتی نوشیدنی رو خورد یه دفعه......
حمایت کنید دستم درد گرفت
پارت ۲ لباس ویولت
۵.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.