hard thief part. 17
+ چش شد؟؟؟؟؟؟
جین: بی هوش شده
+ ته چی بهش گفتی
ته:م.... من گ.. گفتممم
+بگو دیگههههه
ته:ازش معذرت خواهی کردم از کاری که کردم بعدش سرشو گرفت
+یعنی چی؟
جین: ممکنه یک چیزی یادش امده وقتی ام یک چیزی به ذهن امد یک دفعه ای وارد بشه باعث میشه سر درد بشه و بی هوش بشه
+کِی به هوش میاد؟
جین: نمیدونم
+ باش من میبرش تو اتاق
سمت تخت رفتمو بلندش کردمو گذاشتمش رو تخت کنارش دراز کشیدم و دستمو رو گونش گذاشتم همین جوری که گونشو ناز می کردم کل صورتشو نگاه می کردم
چشماش همون چشمای خوشگل و درشت بود بلای قرمز که ادمو وسوسه می کرد و دماغ کوچولو همین جوری که داشتم نگاهش می کردم چشمام بسته شدو خوابم برد
« از دید یونسو»
چشمام که بسته شد همه چیز از اول برا پلی شد تمام چیزایی که برام اتفاق افتاد وقتی توی کمبود بود و انقدر جیغ زدم که در کامینو باز کردمو منو اوردن بیرون پ کتک زدنو دوباره منو انداختن توی کامیون موقعی که چشمامو باز کرد دیدم توی یک قفسم هعی داد میزدمو گربه می کردم اما کسی نیامد که صدای پاشد
اوه مین: چه گربه وحشی باد یک نفر منو میندازی
- با من چی کار داری منو از این قفس بیار بیروننننن
اوه مین: خوشم نمیاد بهم دستور بدی پس فکتو ببند تا نیستم چون من از دخترای وحشی هیچ خوشم نمیاد
-دهنتو ببند اشغال
اوه مین لبخندی زد و سکوت کرد و یک دفعه چشماش عصبی شد و با داد : چه زری زدی؟؟؟؟
از شدت اکو شدن صداش توی اون اتاق بدنم لرزید
اوه مین: با تو ام چه زری زدیی؟؟؟؟؟؟
بازم هیچی نگفتم
در قفسو باز کرد و منو از تو قفس اورد بیرون و یکی خوابوند توی گوش
نیش خندی بهش زدمو : اقایی که نمیدونم کی هستی تو این دارو دسته اشغالت هیچ گوهی نمی تونن بخورید
این دفعه از شدت عصبانیت سرخ شد و منو حل داد و افتادم روی زمین و سرم به میزی که تو اتاق بود خرد و سیاهی کامل
ادامه پست بعدی
نظر یادت نره وگرنه نمیزارم💜
جین: بی هوش شده
+ ته چی بهش گفتی
ته:م.... من گ.. گفتممم
+بگو دیگههههه
ته:ازش معذرت خواهی کردم از کاری که کردم بعدش سرشو گرفت
+یعنی چی؟
جین: ممکنه یک چیزی یادش امده وقتی ام یک چیزی به ذهن امد یک دفعه ای وارد بشه باعث میشه سر درد بشه و بی هوش بشه
+کِی به هوش میاد؟
جین: نمیدونم
+ باش من میبرش تو اتاق
سمت تخت رفتمو بلندش کردمو گذاشتمش رو تخت کنارش دراز کشیدم و دستمو رو گونش گذاشتم همین جوری که گونشو ناز می کردم کل صورتشو نگاه می کردم
چشماش همون چشمای خوشگل و درشت بود بلای قرمز که ادمو وسوسه می کرد و دماغ کوچولو همین جوری که داشتم نگاهش می کردم چشمام بسته شدو خوابم برد
« از دید یونسو»
چشمام که بسته شد همه چیز از اول برا پلی شد تمام چیزایی که برام اتفاق افتاد وقتی توی کمبود بود و انقدر جیغ زدم که در کامینو باز کردمو منو اوردن بیرون پ کتک زدنو دوباره منو انداختن توی کامیون موقعی که چشمامو باز کرد دیدم توی یک قفسم هعی داد میزدمو گربه می کردم اما کسی نیامد که صدای پاشد
اوه مین: چه گربه وحشی باد یک نفر منو میندازی
- با من چی کار داری منو از این قفس بیار بیروننننن
اوه مین: خوشم نمیاد بهم دستور بدی پس فکتو ببند تا نیستم چون من از دخترای وحشی هیچ خوشم نمیاد
-دهنتو ببند اشغال
اوه مین لبخندی زد و سکوت کرد و یک دفعه چشماش عصبی شد و با داد : چه زری زدی؟؟؟؟
از شدت اکو شدن صداش توی اون اتاق بدنم لرزید
اوه مین: با تو ام چه زری زدیی؟؟؟؟؟؟
بازم هیچی نگفتم
در قفسو باز کرد و منو از تو قفس اورد بیرون و یکی خوابوند توی گوش
نیش خندی بهش زدمو : اقایی که نمیدونم کی هستی تو این دارو دسته اشغالت هیچ گوهی نمی تونن بخورید
این دفعه از شدت عصبانیت سرخ شد و منو حل داد و افتادم روی زمین و سرم به میزی که تو اتاق بود خرد و سیاهی کامل
ادامه پست بعدی
نظر یادت نره وگرنه نمیزارم💜
۱۰.۵k
۱۰ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.