رمان عشق سیاه و سفید...! part:14
ا/ت: ب.. باش ببخشید من مزاحم رابطتون شدم میتونید دیگه باهم باشید...
کیونگ:ا/ت حرفمو گوش بده(دلشوره)
ا/ت: ن.. نه دیگه همچی شروع نشده تمومه بازم ممنون(گریع اروم اروم و مظلومانه)
(و به سمت دستشویی زودی میدوعه.....لونا الان از حرفش نتیجه گرفت...نتیجه اینکه حرفش بد نبوده و درواقعه رو همچی تاثیر گذاشته و پوزخند میزنه و جوری که صورتشو مثلا ناراحت کرده به طرف کیونگ بر میگرده میگه.............(صورت عنتو برم من😑💩)
لونا: عزیزم خوبی؟!( قیافشه عنش💩منظورم همون قیافه مظلومانه الکیش)
کیونگ: نه نه چون تو.... تو همچیو خراب کردی اونم با دروغات فهمیدی؟!(داد و عصبی)
لونا: اما عزی(میخواست بگه عزیزم که کیونگ پیرید وسط حرفشو گفت:...)
کیونگ: خفشوووووووو فقط تو خفشوووو تو به همه چی گند میزنی(دادو عصبانی)
(کیونگ میزاره میره....... ولونا هم پشت سرش براش ابغوره میره... کیونگ رفت پشت حیاط مدرسهیه جای خلوط و انقد دستشو از عصبانیت زد به دیوار که دستش زخم شد و کمی ازپوست دستاش کنده شد و ازش خون میومد ودست کشید از زدن دستش به دیوار و بعد خودشو تکیه داد به دیوارو دوتا دستشو کشید به موهاشو گریه میکرد و ارو زم زمه میکرد:...)
کیونگ: اخه خدا من چه گناهی کرد؟من یه بار فقط یه بار عاشق شدم همین چرا باید اینجوری میشد اخه چرا..(اوخی🥺)
(کیونگ همینجوری گریه میکرد ولی.. ولی حال ا/ت از همه بدتر بود خیلی بد......اون گریه میکرد عین چی...... قلبش شکسته بود اما کیونگ اولین نفری نبود که قلبشو شکسته قبل از کیونگ چند تا ادم عوضیه دیگه ای هم بود:)
کیونگ:ا/ت حرفمو گوش بده(دلشوره)
ا/ت: ن.. نه دیگه همچی شروع نشده تمومه بازم ممنون(گریع اروم اروم و مظلومانه)
(و به سمت دستشویی زودی میدوعه.....لونا الان از حرفش نتیجه گرفت...نتیجه اینکه حرفش بد نبوده و درواقعه رو همچی تاثیر گذاشته و پوزخند میزنه و جوری که صورتشو مثلا ناراحت کرده به طرف کیونگ بر میگرده میگه.............(صورت عنتو برم من😑💩)
لونا: عزیزم خوبی؟!( قیافشه عنش💩منظورم همون قیافه مظلومانه الکیش)
کیونگ: نه نه چون تو.... تو همچیو خراب کردی اونم با دروغات فهمیدی؟!(داد و عصبی)
لونا: اما عزی(میخواست بگه عزیزم که کیونگ پیرید وسط حرفشو گفت:...)
کیونگ: خفشوووووووو فقط تو خفشوووو تو به همه چی گند میزنی(دادو عصبانی)
(کیونگ میزاره میره....... ولونا هم پشت سرش براش ابغوره میره... کیونگ رفت پشت حیاط مدرسهیه جای خلوط و انقد دستشو از عصبانیت زد به دیوار که دستش زخم شد و کمی ازپوست دستاش کنده شد و ازش خون میومد ودست کشید از زدن دستش به دیوار و بعد خودشو تکیه داد به دیوارو دوتا دستشو کشید به موهاشو گریه میکرد و ارو زم زمه میکرد:...)
کیونگ: اخه خدا من چه گناهی کرد؟من یه بار فقط یه بار عاشق شدم همین چرا باید اینجوری میشد اخه چرا..(اوخی🥺)
(کیونگ همینجوری گریه میکرد ولی.. ولی حال ا/ت از همه بدتر بود خیلی بد......اون گریه میکرد عین چی...... قلبش شکسته بود اما کیونگ اولین نفری نبود که قلبشو شکسته قبل از کیونگ چند تا ادم عوضیه دیگه ای هم بود:)
۴.۴k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.