𝐏𝐀𝐑𝐓 ³¹
عمیق مثل دریا ( ᎠᎬᎬᏢ ᏞᏆᏦᎬ ͲᎻᎬ ՏᎬᎪ)𝐏𝐀𝐑𝐓 ³¹
با پرویی رفت تو اتاق کار هوسوک رفتم دم در اتاق که همش با ناز باهاش حرف میزد . جین: فالگوش کی وایسادی .یه جیغ زدم .،+ یا هفت جدم چرا همتون مثل جن هستین. هوسوک اومد بیرون و گفت _ مشکلی پیش اومده + چه مشکلی به کارتون ادامه بدید اممم خب آقای کیم یذره مراعات دخترا رو بکنین دیگه دل دارن .بهش اشاره کردم یه چیزی بگه . جین: مگع تقصیر منه از سوسک میترسی + هه هه هه بریم یه جایی دیگه . ازشون دور شدیم جین زد زیر خنده + جین تو کع خیلی خوبی اوپای من میشی . جین: چی میخوای + تر رو جدت من پایگاه مخفیتون رو ببینم .جین : نچ + اوپاااااا . جین: ایششش اینطوری نگو حالم به هم میخوره . یه ملخ دیدم + میگماون ملخه چقدر خوشگله . رفتمسمت ملخه و به باغبون گفتم برش داره و همراهم بیاد دست باغبون رو گرفتم سمت جین . جین: باشهههه . یهو ملخه تکون خورد فاصله گرفتم و باغبون انداختش رو زمین و جیغ زدم + جیغغغغ
جین: خودش هم میترسه بعد میخواد منو بترسونه د حشره ی بی شعور گمشو گمشو بدو . لباس هامو عوض کردم سوار ماشین جین شدیم بعد چن دقیقه رسیدیم + میگم شما که هک و اینا میکنین ججوری آنتن دارین اینجا برق نیست . جین: احساس میکنم یه چشم پزشکی باید نه واقعا باید بری هزار تا ستون برق به این بزرگی رو نمیبینی نچ نچ همین کم داشتی نچ نچ . سرش رو باتاسف تکون داد و رفت دنبالش رفتم یه باغچهبود + چه پایگاه قشنگی تو طبیعت و هوای خوب کیف میده پس کو لپتاب و اینا . جین: نه دیگه تو واقعا خنگی + عععع .جین دوباره با تاسف سرش رو تکون داد و تو گلو خندید یه گلدون رو جابه جا که زمین شکافته شد و پله به وجود اومد ازشون رفتیم پایین یاد کارتون اون ربات هایی که بامبل بی و اینا و اینا بود افتادم که میرن تو زیر دریایی ( دیدین دیگه باید دیده باشین واگرنه به چخ الهی رفتین ) +میگم یه سوالی . جین: اگر دوباره میخوای خودتو خنگ نشون بدی نپرس اصلا + نه اونطوری نیست سوالماین بود که اینجا ربات دارین از این بزرگا که تو آمریکا فیلمشان روساخته بود تبدیل به ماشین میشدن اپتیمسون پرایم و بی بود و دیگه دیگه . جین: مامان جون تر رو جدت منو از دست این خنگه ی عالم نجات بده خدایا خودت شفاش بده + اععععع خب سوال برام پیش اومد . جین: فقط بلدم سکوت کنم . رسیدیم به جایی که لپ تاب و کامپیوتر زیاد داشت و بازی کازینو هم بود عکس های نفراتی روی دیوار زده بودن و چن تا نقشه داشتن . پسرا اونجا بودن .نامجون: جین چرا اوردیش + اگر نمیاوردم قصد جونم رو میکرد واییی ندیدی خیلی خنگه تا قبل از اینکه به این در برسیم کلی خنگ بازی درآورد همش رو توضیح داد و زدن زیر خنده هنوز داشتم چکمیکردم + یه سوالی . همشون با همگفتن : تو اصلا سوال نپرس + باشه بابا ولی این یارو یه جوریه هستا شبیه اسکل هاس آخهکدوم آدم با عقلی ماسک رو میزنه به چشماش . نامجون نگاهی به تلویزیون کرد و یونگی گفت : نقشبازی میکنه ادای مستا رو در میاره افراد رو مستقر کنین قراره بریم یه دعوا راه بندازیم و قرچ گردنشو در آورد .
........
با پرویی رفت تو اتاق کار هوسوک رفتم دم در اتاق که همش با ناز باهاش حرف میزد . جین: فالگوش کی وایسادی .یه جیغ زدم .،+ یا هفت جدم چرا همتون مثل جن هستین. هوسوک اومد بیرون و گفت _ مشکلی پیش اومده + چه مشکلی به کارتون ادامه بدید اممم خب آقای کیم یذره مراعات دخترا رو بکنین دیگه دل دارن .بهش اشاره کردم یه چیزی بگه . جین: مگع تقصیر منه از سوسک میترسی + هه هه هه بریم یه جایی دیگه . ازشون دور شدیم جین زد زیر خنده + جین تو کع خیلی خوبی اوپای من میشی . جین: چی میخوای + تر رو جدت من پایگاه مخفیتون رو ببینم .جین : نچ + اوپاااااا . جین: ایششش اینطوری نگو حالم به هم میخوره . یه ملخ دیدم + میگماون ملخه چقدر خوشگله . رفتمسمت ملخه و به باغبون گفتم برش داره و همراهم بیاد دست باغبون رو گرفتم سمت جین . جین: باشهههه . یهو ملخه تکون خورد فاصله گرفتم و باغبون انداختش رو زمین و جیغ زدم + جیغغغغ
جین: خودش هم میترسه بعد میخواد منو بترسونه د حشره ی بی شعور گمشو گمشو بدو . لباس هامو عوض کردم سوار ماشین جین شدیم بعد چن دقیقه رسیدیم + میگم شما که هک و اینا میکنین ججوری آنتن دارین اینجا برق نیست . جین: احساس میکنم یه چشم پزشکی باید نه واقعا باید بری هزار تا ستون برق به این بزرگی رو نمیبینی نچ نچ همین کم داشتی نچ نچ . سرش رو باتاسف تکون داد و رفت دنبالش رفتم یه باغچهبود + چه پایگاه قشنگی تو طبیعت و هوای خوب کیف میده پس کو لپتاب و اینا . جین: نه دیگه تو واقعا خنگی + عععع .جین دوباره با تاسف سرش رو تکون داد و تو گلو خندید یه گلدون رو جابه جا که زمین شکافته شد و پله به وجود اومد ازشون رفتیم پایین یاد کارتون اون ربات هایی که بامبل بی و اینا و اینا بود افتادم که میرن تو زیر دریایی ( دیدین دیگه باید دیده باشین واگرنه به چخ الهی رفتین ) +میگم یه سوالی . جین: اگر دوباره میخوای خودتو خنگ نشون بدی نپرس اصلا + نه اونطوری نیست سوالماین بود که اینجا ربات دارین از این بزرگا که تو آمریکا فیلمشان روساخته بود تبدیل به ماشین میشدن اپتیمسون پرایم و بی بود و دیگه دیگه . جین: مامان جون تر رو جدت منو از دست این خنگه ی عالم نجات بده خدایا خودت شفاش بده + اععععع خب سوال برام پیش اومد . جین: فقط بلدم سکوت کنم . رسیدیم به جایی که لپ تاب و کامپیوتر زیاد داشت و بازی کازینو هم بود عکس های نفراتی روی دیوار زده بودن و چن تا نقشه داشتن . پسرا اونجا بودن .نامجون: جین چرا اوردیش + اگر نمیاوردم قصد جونم رو میکرد واییی ندیدی خیلی خنگه تا قبل از اینکه به این در برسیم کلی خنگ بازی درآورد همش رو توضیح داد و زدن زیر خنده هنوز داشتم چکمیکردم + یه سوالی . همشون با همگفتن : تو اصلا سوال نپرس + باشه بابا ولی این یارو یه جوریه هستا شبیه اسکل هاس آخهکدوم آدم با عقلی ماسک رو میزنه به چشماش . نامجون نگاهی به تلویزیون کرد و یونگی گفت : نقشبازی میکنه ادای مستا رو در میاره افراد رو مستقر کنین قراره بریم یه دعوا راه بندازیم و قرچ گردنشو در آورد .
........
۴۵.۷k
۲۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.