فیک آقای خشن قسمت ۳۰
ماریسا وقتی که خوندنش تمام شد همه تشویق اش کردن و توی مسابقه خوانندگی برنده شد جیغ کشیدن و تهیونگ و جون کوک عکس گرفتن با ماریسا
کوکی تکی عکس انداخت با ماریسا
و مسابقه تمام شد و رفتن خونه
شام خوردن و بعداز غذا کوکی تو بغل ماریسا خوابید جون کوک بغلش کرد و برد روی تخت اش تهیونگ رفت خوابید و ماریسا موند و جون کوک
هردوتا سر کنترل تلویزیون دعوا میکردن و ناگهان از وسط نصف شد و مجبور شدن دوتایی داخل یه گوشی فیلم بیبنن
چون گوشی ماریسا شارژ نداشت بنابراین باهم دیدن و ماریسا تو بغل جون کوک خوابش برد
جون کوک هم با نوازش های آرام موهاش ناز میکرد ماریسا یهو چشم باز کرد و گفت تورو خدا نکشی موهام رو
جون کوک خندید و گفت بخواب میخوام ملایم رفتار کنم باهات
ماریسا گفت خوب برام آهنگ بخون
جون کوک گفت ایشش من صدای عزیزم رو برات حروم نمیکنم
ماریسا بغض اش گرفت و رفت تو اتاقش
جون کوک هرچی گفت ببخشید ماریسا محل نداد
کوکی تکی عکس انداخت با ماریسا
و مسابقه تمام شد و رفتن خونه
شام خوردن و بعداز غذا کوکی تو بغل ماریسا خوابید جون کوک بغلش کرد و برد روی تخت اش تهیونگ رفت خوابید و ماریسا موند و جون کوک
هردوتا سر کنترل تلویزیون دعوا میکردن و ناگهان از وسط نصف شد و مجبور شدن دوتایی داخل یه گوشی فیلم بیبنن
چون گوشی ماریسا شارژ نداشت بنابراین باهم دیدن و ماریسا تو بغل جون کوک خوابش برد
جون کوک هم با نوازش های آرام موهاش ناز میکرد ماریسا یهو چشم باز کرد و گفت تورو خدا نکشی موهام رو
جون کوک خندید و گفت بخواب میخوام ملایم رفتار کنم باهات
ماریسا گفت خوب برام آهنگ بخون
جون کوک گفت ایشش من صدای عزیزم رو برات حروم نمیکنم
ماریسا بغض اش گرفت و رفت تو اتاقش
جون کوک هرچی گفت ببخشید ماریسا محل نداد
۵.۸k
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.