خواهربرادریpart26
خواهربرادری
Part26
هایون ویو
چند روز گذشت اون دوتا مزاحم نیومدن واقعا آرامش دارم
(شب)
هایون:خب دیگ وقتشه بخوابم
جی هوپ:برو بخواب الان منم میرن بخوابم
هایون:شب بخیر.....شب بخیر اجوما و دایون و بقیه
بقیه:شب بخیر
هایون:تا ساعت ۳ شب خوابم نبرد همش تو فکر بودم ولی کم کم خوابم گرفت و خوابیدم
۱ ساعت بعد
هایون:هینننننننن؟این چه خوابی بود؟چقد ترسناک بودددددد! من دیگه نمیخام بخوابم! باید چیکار کنم؟اها!ها جی هوپ اوپا
جی هوپ ویو
جی هوپ:نتونستم بخوابم تا الان که ساعت چهاره نخوابیدم همش پا گوشیم بودم دستم زیر سرم بود تا اینکه صدای در اومد
جی هوپ:بیا تو
هایون:اوپا(بغض)
جی هوپ:از سر تخت بلند شدم
جی هوپ:هایون چی شده؟چرا نخوابیدی؟
هایون؟میشه بیام تو؟
جی هوپ:بیا ببینم
هایون اومد تو ولی نمیدونم چش بود
بش اشاره کردم بیاد بغلم و اومد
جی هوپ:چیشده کی خوشگل منو ناراحت کرده
هایون:خواب بد دیدم خیلی ترسناک بود(همه حرفاش با بغض)
جی هوپ:اوخیی وقتی یبار بچه بودی همینطور تا خواب بد میدیدی سری میومدی تو اتاقم
هایون:چون فق تو منو درک میکردی
جی هوپ بوسه ای روی گونه فرشته کوچولوش زد
جی هوپ:اگه تورو نداشتم چیکار میکردم
هایون:غصه میخوردی
جی هوپ:نخی فرشته کوچولو اگه تو نبودی منم نبودم
هایون:شاید سرنوشت ما اینه که همیشه باهم باشیم
جی هوپ:میدونه سرنوشت من چیه؟
هایون:نه
جی هوپ:سرنوشت من توعی عشق داداش
هایون:اگه.............
........:دینگ دینگ دینگ
هایون:کی الان زنگ میزنه
جی هوپ:نمیدونم بیا بریم(دروغ گفتم میدونم کین)
هایون بدو رفت درو باز کرد
هایون:رفتم سری درو باز کردم و با کسایی که دیدم خشکم زد
هایون:..............
ادامه پارت بعد
Part26
هایون ویو
چند روز گذشت اون دوتا مزاحم نیومدن واقعا آرامش دارم
(شب)
هایون:خب دیگ وقتشه بخوابم
جی هوپ:برو بخواب الان منم میرن بخوابم
هایون:شب بخیر.....شب بخیر اجوما و دایون و بقیه
بقیه:شب بخیر
هایون:تا ساعت ۳ شب خوابم نبرد همش تو فکر بودم ولی کم کم خوابم گرفت و خوابیدم
۱ ساعت بعد
هایون:هینننننننن؟این چه خوابی بود؟چقد ترسناک بودددددد! من دیگه نمیخام بخوابم! باید چیکار کنم؟اها!ها جی هوپ اوپا
جی هوپ ویو
جی هوپ:نتونستم بخوابم تا الان که ساعت چهاره نخوابیدم همش پا گوشیم بودم دستم زیر سرم بود تا اینکه صدای در اومد
جی هوپ:بیا تو
هایون:اوپا(بغض)
جی هوپ:از سر تخت بلند شدم
جی هوپ:هایون چی شده؟چرا نخوابیدی؟
هایون؟میشه بیام تو؟
جی هوپ:بیا ببینم
هایون اومد تو ولی نمیدونم چش بود
بش اشاره کردم بیاد بغلم و اومد
جی هوپ:چیشده کی خوشگل منو ناراحت کرده
هایون:خواب بد دیدم خیلی ترسناک بود(همه حرفاش با بغض)
جی هوپ:اوخیی وقتی یبار بچه بودی همینطور تا خواب بد میدیدی سری میومدی تو اتاقم
هایون:چون فق تو منو درک میکردی
جی هوپ بوسه ای روی گونه فرشته کوچولوش زد
جی هوپ:اگه تورو نداشتم چیکار میکردم
هایون:غصه میخوردی
جی هوپ:نخی فرشته کوچولو اگه تو نبودی منم نبودم
هایون:شاید سرنوشت ما اینه که همیشه باهم باشیم
جی هوپ:میدونه سرنوشت من چیه؟
هایون:نه
جی هوپ:سرنوشت من توعی عشق داداش
هایون:اگه.............
........:دینگ دینگ دینگ
هایون:کی الان زنگ میزنه
جی هوپ:نمیدونم بیا بریم(دروغ گفتم میدونم کین)
هایون بدو رفت درو باز کرد
هایون:رفتم سری درو باز کردم و با کسایی که دیدم خشکم زد
هایون:..............
ادامه پارت بعد
۱۱.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.