دختر فراموش شده part 26
دختر فراموش شده
پارت 26
یک ماه بعد )
هانا )
دروغ ها قشنگن ... دروغ ها باور میشن و جهان رو به هم میریزن ، در واقع چیزی به نام حقیقت وجود نداره ! هیچ چیزی به نام حقیقت وجود نداره ... همه چیز دروغ و دروغ و دروغ و بس ...
تک تک مولکول های اسکیژن تو هوا دروغه ... وجب به وجب این کره خاکی دروغه سلول به سلول این انسان ها دروغه !
بعضیا میگن حقیقت همچنان وجود داره ! اما اینم باز یه دروغه که باور کردن ...
بهش فکر کنین ! حقیقت چیه ؟ دروغی که تا ابد گفته بشه!
دروغی که هیچوقت خلافش ثابت نشه ! تبدیل به حقیقت میشه ...
من یک حقیقت ساختم ! یک حقیقت بزرگ که جیمین باورش کرد ، دروغ قشنگی بود ! :)
دروغی برای پایان ...
تقصیر من نبود ! همه به من دروغ گفتن ... بهم گفتن دوستم دارن ... بهم گفتن تو بهترینی ... بهم گفتن عشق وجود داره ... بهم گفتن ارزشمند ترین چیز رو کره زمین احساساته ...
منم انتقام گرفتم
احساسات ؟! نیرویی مثل انرژی مغناطیسی که نامرئیه ! شما ادما احمقین (یجور میگه انگار خودش گاوه ) چطور چیزیو باور کردین که دیده نمیشه ؟
درد تو قوی ترت میکنه ؟! نه !
این درستشه ... دروغا تو رو عاقل تر میکنه !
با صدای جیغ و داد و کف زدن دانشجو ها تو کلاس به خودم اومد که یهو استاد بلند گفت : خانم کیم صدای میشنوید ؟
- عممم ببخشید یه لحظه حواسم پرت شد چی گفتید ؟
کلاس زد زیر خنده و استاد با کوبیدن دستاش رو میز کلاسو ساکت کرد : شما رتبه یک رو توی ازمون توی کل دانشگاه اوردین تبریک میگم
لبخند کمرنگی زدم
- اها ممنون
استاد پوکر نگاهم میکرد : مثل اینکه خیلی خوشحال نشدین ؟!
- نه اتفاقا خیلی هم خوشحال شدم
استاد شونه ای بالا انداخت و به تدریسش ادامه داد ...
جیمین )
تهیونگ دوید سمتم
~ جیمین اون پس زمینه پاپی که منظورم بود و نمونش رو تو یکی از اهنگا پیدا کردم ...
+ عه جدی بزار گوش کنم ...
تهیونگ هدفون رو روی گوشم گذاشت
Some mistakes get made
اشتباهاتی صورت میگیرد
That’s alright, that’s okay
خوب، اشکالی ندارد
You can think that you’re in love
شما میتوانید فکر کنید که عاشق هستید
When you’re really just in pain
وقتی که شما واقعا درد دارید
Some mistakes get made
اشتباهاتی صورت میگیرد
That’s alright, that’s okay
خوب، اشکالی ندارد
In the end, it’s better for me
در آخر، برای من بهتر است
That’s the moral of the story, babe
که این مفهوم اخلاقی داستان است، عزیزم
(Oh-oh, oh-oh)
اوه-اوه، اوه-اوه
(Oh-oh, oh-oh)
اوه-اوه، اوه-اوه
( اهنگ moral of the story ... برید گوش بدید باهاش عر بزنید )
قلبم گرفت لحظه ای اهنگ تمام احساساتمو احاطه کرد ... تمام واقعیت های زندگیمو به یادم اورد ... تمام کلماتی که نیاز داشتم بشونم ...انار این اهنگو از روی زندگی من نوشته بودن ... ولی نه ! من نباید به اون فکر میکردم !
با صدای تهیونگ از جا پریدم
~ داااش گفتم پس زمینه اش غمگینه اما نه دی انقد گریه نکنن
+ گریه؟
~ جادو شدی ؟
چند ثانیع بعد متوجه اشکایی شدم که گونه هامو مرطوب کرده بود شدم ...
+ نه چیزهه ... خیلی رفته بودم تو حس بودم ....
~ خیلی واضحه
سه سال بعد )
...
پارت 26
یک ماه بعد )
هانا )
دروغ ها قشنگن ... دروغ ها باور میشن و جهان رو به هم میریزن ، در واقع چیزی به نام حقیقت وجود نداره ! هیچ چیزی به نام حقیقت وجود نداره ... همه چیز دروغ و دروغ و دروغ و بس ...
تک تک مولکول های اسکیژن تو هوا دروغه ... وجب به وجب این کره خاکی دروغه سلول به سلول این انسان ها دروغه !
بعضیا میگن حقیقت همچنان وجود داره ! اما اینم باز یه دروغه که باور کردن ...
بهش فکر کنین ! حقیقت چیه ؟ دروغی که تا ابد گفته بشه!
دروغی که هیچوقت خلافش ثابت نشه ! تبدیل به حقیقت میشه ...
من یک حقیقت ساختم ! یک حقیقت بزرگ که جیمین باورش کرد ، دروغ قشنگی بود ! :)
دروغی برای پایان ...
تقصیر من نبود ! همه به من دروغ گفتن ... بهم گفتن دوستم دارن ... بهم گفتن تو بهترینی ... بهم گفتن عشق وجود داره ... بهم گفتن ارزشمند ترین چیز رو کره زمین احساساته ...
منم انتقام گرفتم
احساسات ؟! نیرویی مثل انرژی مغناطیسی که نامرئیه ! شما ادما احمقین (یجور میگه انگار خودش گاوه ) چطور چیزیو باور کردین که دیده نمیشه ؟
درد تو قوی ترت میکنه ؟! نه !
این درستشه ... دروغا تو رو عاقل تر میکنه !
با صدای جیغ و داد و کف زدن دانشجو ها تو کلاس به خودم اومد که یهو استاد بلند گفت : خانم کیم صدای میشنوید ؟
- عممم ببخشید یه لحظه حواسم پرت شد چی گفتید ؟
کلاس زد زیر خنده و استاد با کوبیدن دستاش رو میز کلاسو ساکت کرد : شما رتبه یک رو توی ازمون توی کل دانشگاه اوردین تبریک میگم
لبخند کمرنگی زدم
- اها ممنون
استاد پوکر نگاهم میکرد : مثل اینکه خیلی خوشحال نشدین ؟!
- نه اتفاقا خیلی هم خوشحال شدم
استاد شونه ای بالا انداخت و به تدریسش ادامه داد ...
جیمین )
تهیونگ دوید سمتم
~ جیمین اون پس زمینه پاپی که منظورم بود و نمونش رو تو یکی از اهنگا پیدا کردم ...
+ عه جدی بزار گوش کنم ...
تهیونگ هدفون رو روی گوشم گذاشت
Some mistakes get made
اشتباهاتی صورت میگیرد
That’s alright, that’s okay
خوب، اشکالی ندارد
You can think that you’re in love
شما میتوانید فکر کنید که عاشق هستید
When you’re really just in pain
وقتی که شما واقعا درد دارید
Some mistakes get made
اشتباهاتی صورت میگیرد
That’s alright, that’s okay
خوب، اشکالی ندارد
In the end, it’s better for me
در آخر، برای من بهتر است
That’s the moral of the story, babe
که این مفهوم اخلاقی داستان است، عزیزم
(Oh-oh, oh-oh)
اوه-اوه، اوه-اوه
(Oh-oh, oh-oh)
اوه-اوه، اوه-اوه
( اهنگ moral of the story ... برید گوش بدید باهاش عر بزنید )
قلبم گرفت لحظه ای اهنگ تمام احساساتمو احاطه کرد ... تمام واقعیت های زندگیمو به یادم اورد ... تمام کلماتی که نیاز داشتم بشونم ...انار این اهنگو از روی زندگی من نوشته بودن ... ولی نه ! من نباید به اون فکر میکردم !
با صدای تهیونگ از جا پریدم
~ داااش گفتم پس زمینه اش غمگینه اما نه دی انقد گریه نکنن
+ گریه؟
~ جادو شدی ؟
چند ثانیع بعد متوجه اشکایی شدم که گونه هامو مرطوب کرده بود شدم ...
+ نه چیزهه ... خیلی رفته بودم تو حس بودم ....
~ خیلی واضحه
سه سال بعد )
...
۵۸.۸k
۱۸ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.