«کوبانیِ بی دفاع»
«کوبانیِ بیدفاع»
خوابت گلوله میخورد هر شب
و پلکِ پنجرههایت را
در وحشتِ هیولایی تکبیرگو میگشایی
که کف به لب آورده
نزدیک میشود...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع!
زنانت کلاشینکف به دست میخوابند
و کودکانت
با پوکههای فشنگ سوت سوتک میسازند
تا برای دَمی از یاد ببرند
پدرانشان دیگر به خانه باز نمیگردند...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع!
جهان خود را به خواب زده
و «سازمان ملل»
دلار در گوشهایش فرو کرده
تا نشنود
طنینِ خمپارههایی را
که بر تو فرود میآیند...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع!
ما تنها تماشا میکنیم
دودی را که از پسِ کوهها به آسمان میرود
و آوازِ آرزویی مشترک را همصدا میشویم
با تکهای از کردستان
در قلبهامان...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع...//
خوابت گلوله میخورد هر شب
و پلکِ پنجرههایت را
در وحشتِ هیولایی تکبیرگو میگشایی
که کف به لب آورده
نزدیک میشود...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع!
زنانت کلاشینکف به دست میخوابند
و کودکانت
با پوکههای فشنگ سوت سوتک میسازند
تا برای دَمی از یاد ببرند
پدرانشان دیگر به خانه باز نمیگردند...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع!
جهان خود را به خواب زده
و «سازمان ملل»
دلار در گوشهایش فرو کرده
تا نشنود
طنینِ خمپارههایی را
که بر تو فرود میآیند...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع!
ما تنها تماشا میکنیم
دودی را که از پسِ کوهها به آسمان میرود
و آوازِ آرزویی مشترک را همصدا میشویم
با تکهای از کردستان
در قلبهامان...
کوبانی! کوبانی! کوبانی! کوبانیِ بیدفاع...//
۵۲۴
۰۵ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.