بابایی جونم 💙☯p ۸
ملیسا:میتونیم ببینیمش
دکتر:بله الان میتونید ببینیدش
ملیسا:خیلی ممنون ازتون
جیمین:من اول میرم باید ازش معذرت خواهی کنم
ملیسا:جیمین تو چطور روت میشه الان بری باهاش معذرت خواهی بکنی تو باعث شدی الان این جا باشه
جیمین:میکنم تو نگران نباش باشه بشین تا من بیام استرس نداشته باش برای بچه ضرر داره
ملیسا:باشه
ویو جینا ❤☸
وقتی بهوش اومدم بیمارستان بودم من خیلی از بیمارستان میترسم بخواطر همین گریه کردم با صدای بلند و داد میزدم منو ببرید بیرون ولی بهم ارام بخش زدن الان دارم بدون صدا گریه میکنم چشمم به در خورد به در نگاه کردم اقای پارک تشریف اوردند که منو ببینه از کی تاحالا برای من ناراحت میشه
جیمین:سلام دخترم حالت خوبه
جینا:اولا من دختر شما نیستم دوما از کی تاحالا برای من ناراحت میشی سوما تو باعث شدی بیام اینجا من از بیمارستان میترسم از تنهایی هم میترسم پس حالم خوب نیست(با گریه)
جیمین:من ازت معذرت میخوام که بابای خوبی برات نبودم منو ببخش (با بغض)
جینا:مامان کو من مامان رو میخوام (با گریه)
جیمین:الان میگم بیاد
جیمین از اتاق رفت بیرون و به ملیسا گفت که جینا میخواد اونو ببینه و ملیسا رفت تو اتاق که دید جینا داره گریه میکنه
ملیسا:سلام عزیزم خوبی گریه نکن مامانی فدات شه باشه قربونت برم خوبی چیزیت که نشده دردت به جونم
جینا:مامان من خوبم (با بغض)
ملیسا:باشه مامانی فدات
جینا میخواستم یه چیزی رو بهت بگم
جینا:چی رو
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع ❌
دکتر:بله الان میتونید ببینیدش
ملیسا:خیلی ممنون ازتون
جیمین:من اول میرم باید ازش معذرت خواهی کنم
ملیسا:جیمین تو چطور روت میشه الان بری باهاش معذرت خواهی بکنی تو باعث شدی الان این جا باشه
جیمین:میکنم تو نگران نباش باشه بشین تا من بیام استرس نداشته باش برای بچه ضرر داره
ملیسا:باشه
ویو جینا ❤☸
وقتی بهوش اومدم بیمارستان بودم من خیلی از بیمارستان میترسم بخواطر همین گریه کردم با صدای بلند و داد میزدم منو ببرید بیرون ولی بهم ارام بخش زدن الان دارم بدون صدا گریه میکنم چشمم به در خورد به در نگاه کردم اقای پارک تشریف اوردند که منو ببینه از کی تاحالا برای من ناراحت میشه
جیمین:سلام دخترم حالت خوبه
جینا:اولا من دختر شما نیستم دوما از کی تاحالا برای من ناراحت میشی سوما تو باعث شدی بیام اینجا من از بیمارستان میترسم از تنهایی هم میترسم پس حالم خوب نیست(با گریه)
جیمین:من ازت معذرت میخوام که بابای خوبی برات نبودم منو ببخش (با بغض)
جینا:مامان کو من مامان رو میخوام (با گریه)
جیمین:الان میگم بیاد
جیمین از اتاق رفت بیرون و به ملیسا گفت که جینا میخواد اونو ببینه و ملیسا رفت تو اتاق که دید جینا داره گریه میکنه
ملیسا:سلام عزیزم خوبی گریه نکن مامانی فدات شه باشه قربونت برم خوبی چیزیت که نشده دردت به جونم
جینا:مامان من خوبم (با بغض)
ملیسا:باشه مامانی فدات
جینا میخواستم یه چیزی رو بهت بگم
جینا:چی رو
ادامه دارد.......
اسکی ممنوع ❌
۹.۵k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.