پدرخوانده Part:13
سلام بچه هااا بعد یه هفته اومدم
ولی انتظار داشتم که حمایت کنین
۱۰۵ تایی مونم مبارکککک
مرسی که فالو میکنید ولی لطفا پستامو هم حمایت کنید باشههه ممنون
که یهووو در کلاس با شدت باز شد و یه پسره
کله شق اومد تو و گفت
(پسره=&)
&: هی تو باید دانش آموز جدید باشی مگه نه
ا.ت: آره هستم چطور؟؟(جدی)
&: اخی چقدرم نازی
ا.ت: چی... که یهو موهامو تند گرفت و پرت کرد اونطرف کلاس
یونا: هی پسری عوضی چه مرگته هااا
هییی ا.ت حالت خوبه از سرت داره خون میاد(نگران)
ا.ت: چیییی اییی سرمم
&:هه برام مهم نیست اینو بدون که من اینجا رئیسم فهمیدی پس برای من قلدر بازی در نیار
ا.ت: من قلدر بازی در نیاوردم فهمیدی تو سوال کردی و من جواب دادم پسره پرو
(پسره رفت و یقه ا.ت رو گرفت)
&: ببین از الان زبون در آوردی هااا دختره هرزه
یونا: یااا بس کن هیونجین مگه چیکار کرده هااا چرا میخوای برای همه قلدر بازی در بیاری هاااا اون که هیچ حرف بدی نزده
هیونجین: هه دختره پرو انگار یادت رفته روز اول مدرسه چه بلایی سرت اومد
یونا: اره یادم میاد ولی توم یادت بیاد مدیر گفته یه بار دیگه اگه دعوا کنی اخراج میشی فهمیدیییی
هیونجین: ......
ناظم وارد میشود😂😂
ناظم : اینجا چخبره هیییی ا.ت چرا سرت زخمیه
یونا: خانم شین همش تخسیر هیونجینه
خانم شین: هیونجیننن برو دفتر مدیر ا.ت تو هم با من بیا
ویو ا.ت
با خانوم شین رفتیم درمانگاه مدرسه زخم سرم رو باند پیچی کردن سرم خیلی درد میکرد تا خواستم از رو تخت بلند شم یهو یونا اومد داخل
یونا: حالت خوبه
ا.ت: آره فقط یکم سرم درد میکنه
یونا: اشکال نداره خوب میشی اممم دفتر مدیر صدات میکنن
ا.ت: باش...... رفتم دفتر مدیر که دیدم پدر و مادر او پسره هم اونجان تا در اتاق رو بستم یهو مادر اون پسره اومد طرفم و گفت
(مادر هیونجین=م.ه پدرشم=پ.ه)
م.ه: آآآ دخترم حالت خوبه
ا.ت: اوهوم
مدیر یا همون پدر کوک
پ.ک: دخترم ا.ت سرت درد که نمیکنه
ا.ت: نه
پ.ک: آقای لی این بار سومه که پسرتون تو مدرسه من دعوا میکنه و اینبار با نوه ی من دعوا کرده دلیل اینکار چیه دقیقا
پ.ه: آممم میدونم قول میدم که دیگه تکرار نشه آقای جئون
پ.ک: متاسفم ولی این هشتار آخر بود بهتون گفتم که اگه یه بار دیگه دعوا کنه اخراج میشه پس اینم از پروندش
پ.ه: هییی باشه ممنون اقای جئون
(پدر و مادر و هیونجین رفتن)
پ.ک: ا.ت دخترم مطمعنی سرت خوبه خانم شین گفت که خیلی درد میکنه
ا.ت: هااا چی نه نه زیاد درد نمیکنه
پ.ک: باشه الان به کوک میگم
ا.ت: میشه نگین
پ.ک: چرا دخترم
ا.ت: چیز زیاد خاصی نیست خب بعدش خودش میفهمه
پ.ک: میخوای بهش نگم
ا.ت: آره
پ.ک: باش.....
خب بقیش برا بعدااا
بچه ها لطفا حمایت کنید باشه
بخدا من اینجا دستم میشکنه
حمایت کنیننن
اگه شرطا زود رسید دفعه بعد دو پارت باهم میزارم❤
لایک:۱۵
کامنت:۴۰
ولی انتظار داشتم که حمایت کنین
۱۰۵ تایی مونم مبارکککک
مرسی که فالو میکنید ولی لطفا پستامو هم حمایت کنید باشههه ممنون
که یهووو در کلاس با شدت باز شد و یه پسره
کله شق اومد تو و گفت
(پسره=&)
&: هی تو باید دانش آموز جدید باشی مگه نه
ا.ت: آره هستم چطور؟؟(جدی)
&: اخی چقدرم نازی
ا.ت: چی... که یهو موهامو تند گرفت و پرت کرد اونطرف کلاس
یونا: هی پسری عوضی چه مرگته هااا
هییی ا.ت حالت خوبه از سرت داره خون میاد(نگران)
ا.ت: چیییی اییی سرمم
&:هه برام مهم نیست اینو بدون که من اینجا رئیسم فهمیدی پس برای من قلدر بازی در نیار
ا.ت: من قلدر بازی در نیاوردم فهمیدی تو سوال کردی و من جواب دادم پسره پرو
(پسره رفت و یقه ا.ت رو گرفت)
&: ببین از الان زبون در آوردی هااا دختره هرزه
یونا: یااا بس کن هیونجین مگه چیکار کرده هااا چرا میخوای برای همه قلدر بازی در بیاری هاااا اون که هیچ حرف بدی نزده
هیونجین: هه دختره پرو انگار یادت رفته روز اول مدرسه چه بلایی سرت اومد
یونا: اره یادم میاد ولی توم یادت بیاد مدیر گفته یه بار دیگه اگه دعوا کنی اخراج میشی فهمیدیییی
هیونجین: ......
ناظم وارد میشود😂😂
ناظم : اینجا چخبره هیییی ا.ت چرا سرت زخمیه
یونا: خانم شین همش تخسیر هیونجینه
خانم شین: هیونجیننن برو دفتر مدیر ا.ت تو هم با من بیا
ویو ا.ت
با خانوم شین رفتیم درمانگاه مدرسه زخم سرم رو باند پیچی کردن سرم خیلی درد میکرد تا خواستم از رو تخت بلند شم یهو یونا اومد داخل
یونا: حالت خوبه
ا.ت: آره فقط یکم سرم درد میکنه
یونا: اشکال نداره خوب میشی اممم دفتر مدیر صدات میکنن
ا.ت: باش...... رفتم دفتر مدیر که دیدم پدر و مادر او پسره هم اونجان تا در اتاق رو بستم یهو مادر اون پسره اومد طرفم و گفت
(مادر هیونجین=م.ه پدرشم=پ.ه)
م.ه: آآآ دخترم حالت خوبه
ا.ت: اوهوم
مدیر یا همون پدر کوک
پ.ک: دخترم ا.ت سرت درد که نمیکنه
ا.ت: نه
پ.ک: آقای لی این بار سومه که پسرتون تو مدرسه من دعوا میکنه و اینبار با نوه ی من دعوا کرده دلیل اینکار چیه دقیقا
پ.ه: آممم میدونم قول میدم که دیگه تکرار نشه آقای جئون
پ.ک: متاسفم ولی این هشتار آخر بود بهتون گفتم که اگه یه بار دیگه دعوا کنه اخراج میشه پس اینم از پروندش
پ.ه: هییی باشه ممنون اقای جئون
(پدر و مادر و هیونجین رفتن)
پ.ک: ا.ت دخترم مطمعنی سرت خوبه خانم شین گفت که خیلی درد میکنه
ا.ت: هااا چی نه نه زیاد درد نمیکنه
پ.ک: باشه الان به کوک میگم
ا.ت: میشه نگین
پ.ک: چرا دخترم
ا.ت: چیز زیاد خاصی نیست خب بعدش خودش میفهمه
پ.ک: میخوای بهش نگم
ا.ت: آره
پ.ک: باش.....
خب بقیش برا بعدااا
بچه ها لطفا حمایت کنید باشه
بخدا من اینجا دستم میشکنه
حمایت کنیننن
اگه شرطا زود رسید دفعه بعد دو پارت باهم میزارم❤
لایک:۱۵
کامنت:۴۰
۹.۵k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.