p3
ساعت ۵
جیمین ویو
رفتم دنبال لیسا خیلی کیوت شده بود وای خدااااا
ات: جیمین.. جیمین.. جیمین خوبی
جیمین: ها... چی چیشده
ات: هیچی الان ده دقیقه هست به من زل زدی
جیمین: واقعا؟ ببخشید خیلی خوشگل شدی
ات: ممنون تو هم خیلی جذاب شدی (خجالت زده و قرمز)
جیمین: ات میشه ازت یه خواهشی کنم
لطفا با من راحت باش
ات: باشه میشه یه سوال بپرسم
تو واقعا منو دوست داری یا فقط برای راحت شدن از دست فن گرل ها می خوای باهام ازدواج کنی؟ راستش من تو رو خیلی دوست دارم یعنی عاشقتم قول میدم اگه منو دوست نداری ناراحت نشم و خودمو کنار بکشم
جیمین: ات عزیزم فرشته قشنگم من الان و همیشه تو رو بیشتر از هر کسی دوست دارم حالا سوار ماشین شو بریم که کلی خرید داریم میخوام بهترین عروسی دنیا رو برای عشقم تدارک ببینم
ات: باشه
(پیش به سوی پاساژ)
جیمین: بیا اول بریم لباس عروس ببینیم من بهترین جا رو برات رزرو کردم که فقط خودمون دوتا با خیال راحت بریم خرید
ات: ممنون جیمین جبران میکنم
جیمین: همین که هستی برام کافیه
ویو ادمین
داشتن راه میرفتن که جیمین متوجه شد ات هیچ کدوم از لباسا رو نداره تا رسیدین به آخر فروشگاه که یه لباس عروس فوقالعاده بود خیلی گرون ولی ات انقدر دوسش داشت که همونطوری جلوش وایستاد
جیمین: خیلی قشنگه
ات: چی... اره خیلی ولی قیمتش
جیمین: قیمتش مهم نیست همینو بر میداریم
ویو ادمین
بعد رفتن خرید کفش و کت شلوار و ساعت و...
جیمین: ات کلی خرید کردیم همشونو میبرم برات تو آرایشگاه مخصوصا که روز عروسی همونجا بپوشی
ات: باشه ممنون جیمینا
جیمین: ممنون (با شنیدن جیمین گفتن ات قلبش تند تند میزد)
ات: قراره مراسم عروسی کجا باشه؟
جیمین: برات تالار رزرو کردم میخوای بریم ببینیمش
ات: اره بریم
فلش بک به تالار
ات: اینجا محشره (خر ذوق و با صدای بلند)
جیمین: خوشحالم که خوشت اومده(لبخند)
(خدا از این شوهرا نسیب ما هم کنه)
ویو جیمین
داشتیم تو تالار چرخ میزدیم که یهو....
عکس خریدا رو براتون میزارم
جیمین ویو
رفتم دنبال لیسا خیلی کیوت شده بود وای خدااااا
ات: جیمین.. جیمین.. جیمین خوبی
جیمین: ها... چی چیشده
ات: هیچی الان ده دقیقه هست به من زل زدی
جیمین: واقعا؟ ببخشید خیلی خوشگل شدی
ات: ممنون تو هم خیلی جذاب شدی (خجالت زده و قرمز)
جیمین: ات میشه ازت یه خواهشی کنم
لطفا با من راحت باش
ات: باشه میشه یه سوال بپرسم
تو واقعا منو دوست داری یا فقط برای راحت شدن از دست فن گرل ها می خوای باهام ازدواج کنی؟ راستش من تو رو خیلی دوست دارم یعنی عاشقتم قول میدم اگه منو دوست نداری ناراحت نشم و خودمو کنار بکشم
جیمین: ات عزیزم فرشته قشنگم من الان و همیشه تو رو بیشتر از هر کسی دوست دارم حالا سوار ماشین شو بریم که کلی خرید داریم میخوام بهترین عروسی دنیا رو برای عشقم تدارک ببینم
ات: باشه
(پیش به سوی پاساژ)
جیمین: بیا اول بریم لباس عروس ببینیم من بهترین جا رو برات رزرو کردم که فقط خودمون دوتا با خیال راحت بریم خرید
ات: ممنون جیمین جبران میکنم
جیمین: همین که هستی برام کافیه
ویو ادمین
داشتن راه میرفتن که جیمین متوجه شد ات هیچ کدوم از لباسا رو نداره تا رسیدین به آخر فروشگاه که یه لباس عروس فوقالعاده بود خیلی گرون ولی ات انقدر دوسش داشت که همونطوری جلوش وایستاد
جیمین: خیلی قشنگه
ات: چی... اره خیلی ولی قیمتش
جیمین: قیمتش مهم نیست همینو بر میداریم
ویو ادمین
بعد رفتن خرید کفش و کت شلوار و ساعت و...
جیمین: ات کلی خرید کردیم همشونو میبرم برات تو آرایشگاه مخصوصا که روز عروسی همونجا بپوشی
ات: باشه ممنون جیمینا
جیمین: ممنون (با شنیدن جیمین گفتن ات قلبش تند تند میزد)
ات: قراره مراسم عروسی کجا باشه؟
جیمین: برات تالار رزرو کردم میخوای بریم ببینیمش
ات: اره بریم
فلش بک به تالار
ات: اینجا محشره (خر ذوق و با صدای بلند)
جیمین: خوشحالم که خوشت اومده(لبخند)
(خدا از این شوهرا نسیب ما هم کنه)
ویو جیمین
داشتیم تو تالار چرخ میزدیم که یهو....
عکس خریدا رو براتون میزارم
۱۰.۷k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.