وقتی دزدیده میشی اما فیک جونگکوک

پارت:16
ویو ات:
اومد سمتم و حوله رو ازم گرفت
و شروع کرد موهامو خشک کرد
+اگ موهات خیس باشه سرما میخوری
+منم اصلا نمیتونم ازت مراقبت کنم
ناراحت شدم از حرفش
-وقتی نمیتونی ازم مراقبت کنی پس بزار برم
دست از خشک کردن موهام برداشت و گفت:
+من هیچوقت نمیزارم ت بری
-وقتی دوس
شروع کرد به بوسیدنم حوله رو پرت کرد ی طرف و خابوندم روی تخت و روم خمیه زد
بین بوسه هامون گفتم
-ولم کن
+تازه شروع کردم
-ولی من نمیخام
دست از بوسیدنم برداشت و روبه روم نشست
+چرا
-خب من ک دوست ندارم چرا باید این کار رو بکنم؟
+یعنی هیچ حسی ب من نداری
سرم رو انداختم پایین
چیزی نداشتم که بهش بگم
که با دستش سرم رو اورد بالا و توی چشمام زل زد
+ازت ی سوال پرسیدم تو واقعا هیچ حسی ب من نداری
-ن نمیدونم
حالت سوالی نگاهم کرد
+فقط اره یا ن فقط ی جواب بده
مردمک چشمام داشت میلرزید نمیتونستم بگم نه
چشماش داشت کم کم غمگین میشد
دستشو کشید و خواست بلند شه ک کفتم
-ا اره
بهم نگاه کرد
+چی
-من دوست دارم
+واقعا
-اره
منو کشید توی بغلش
بعد از اینکه جدا شدیم
بوسه ای ب لبام زد
ولی انگار اون بوسه کوتاه براش کم بود
بوسه جدیدی رو شروع کرد
از بوسه قبلی عمیق تر بود
بعد از 10مینازم جدا شد
خمار نگاهم کرد و لب زد
+منم دوست دارم
براید استایل بغلم کرد
-بزارم زمیننن
+وایسا ی لحظه
....ادامه دارد
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس